پارت ²⁴
پارت ²⁴
#ویو جیمین
از خواب بیدار پیش جونگکوک بودم جونگکوک پیرهن نداشتتتتتت اصن
این عادت کوکا بزنم بمیره
نصفه شب خودشو لخت میکنه اعصاب منو خورد میکنه هی رو جونگکوک کرم میریختم که بیدارش کنم بیدار نمیشد آخر تا امید شدم رفتم پذیرایی که دیدم یونگی رو کاناپه خوابش برده تیشرت من دستشه و چمدون لباسامون پایین کاناپه اس دلم براش سوخت کاش دیشب نمبخوابیدم و خودم لباسامو جمع میکردم رفتم سمتش یه بوسه سطحی زدم رو لبش خواستم که بلند شم چشماش یه دفعه باز شد و منو کشید رو خودش
+ کجا با این عجله؟
_ یونگی بیدار بودی
+ آره
_ نخوابیدی؟
+ کم
- چرا
+ با تهیونگ داشتیم فیلم میدیدیم
_ آها
+ بخصوص عوض نکن داشتی چیکار میکردی؟
_ میبوسیدمت
+ نه دیگه تو خواب که حال نمیده
که لباش و کبوند رو لبام کم باریکمو گرفت و بیشتر به خودش چوسبوند و با ولع همو میبوسیدیم که حس کردم دارن نگاه میکنن سریع سرمو برگردوندم و با چشای از کاسه دراومده تهیونگ و جونگکوک و دهن بازشون از تعجب مواجه شدم ریلکس از رو یونگی بلند شدم
+ کجا میری؟
_ دو عدد الاغ دارن تماشا میکنن انتظار نداری که ادامه بدم؟ داری؟
+ نه
_ آفرین
£.√( زدن خودشون به نا کجا آباد)
_ الان مثلاً هیچ گروهی نخوردید؟
£( سوت زدن)
√ من دستشویی دارم
+( خنده)
_ نخنداااا
+(خنده)
£ راستی ته لباس رو جمع کردی؟
√ آره
£ کی بریم؟؟
_ آماده شدیم بریمممم ماشین هم آماده اس
√ اوک
£ من اوکیم
_ یونگی مشکلی نداری؟
+ من فقط پشت میشینم میخوام بخوابم
_ پس تهیومگ تو ماشینو برون
√ چشم
£ منم جلو میشینم
_ باش
رفتم اتاقم یه دوش گرفتم اومدم بیرون(با حوله) که یونگی اومد تو
_ آماده شدی؟
+ نه
_ چرا؟
+ خوابم میاااد
_ اذیت نکن دیگه برو آماده شو
+ الان من تورو اینجوری دیدم میتونم برم؟
_ چجوری؟
+ همینجوری دیگه
که منو کوبوند به دیوار
_ بخدا دوباره الان اون دو تا میان
+ نترس خودشون کار دارن
که لباش رو کوبوند رو لبام و با ولع همو بوسیدیم
+ تو خیلی خوشمزه ای میدونی ؟
_ شما هم همینطور مستر مین
+(خنده)
داشتیم میخندیم که بعد یه مدت رو کردنم کیس مارک گذاشت
+ اینم از این
_ یونگیییییی این خیلی معلومهههههه
+ همینی که هست
_ یونگی
+( لبخند رضایتمندانه)
#ویو جیمین
از خواب بیدار پیش جونگکوک بودم جونگکوک پیرهن نداشتتتتتت اصن
این عادت کوکا بزنم بمیره
نصفه شب خودشو لخت میکنه اعصاب منو خورد میکنه هی رو جونگکوک کرم میریختم که بیدارش کنم بیدار نمیشد آخر تا امید شدم رفتم پذیرایی که دیدم یونگی رو کاناپه خوابش برده تیشرت من دستشه و چمدون لباسامون پایین کاناپه اس دلم براش سوخت کاش دیشب نمبخوابیدم و خودم لباسامو جمع میکردم رفتم سمتش یه بوسه سطحی زدم رو لبش خواستم که بلند شم چشماش یه دفعه باز شد و منو کشید رو خودش
+ کجا با این عجله؟
_ یونگی بیدار بودی
+ آره
_ نخوابیدی؟
+ کم
- چرا
+ با تهیونگ داشتیم فیلم میدیدیم
_ آها
+ بخصوص عوض نکن داشتی چیکار میکردی؟
_ میبوسیدمت
+ نه دیگه تو خواب که حال نمیده
که لباش و کبوند رو لبام کم باریکمو گرفت و بیشتر به خودش چوسبوند و با ولع همو میبوسیدیم که حس کردم دارن نگاه میکنن سریع سرمو برگردوندم و با چشای از کاسه دراومده تهیونگ و جونگکوک و دهن بازشون از تعجب مواجه شدم ریلکس از رو یونگی بلند شدم
+ کجا میری؟
_ دو عدد الاغ دارن تماشا میکنن انتظار نداری که ادامه بدم؟ داری؟
+ نه
_ آفرین
£.√( زدن خودشون به نا کجا آباد)
_ الان مثلاً هیچ گروهی نخوردید؟
£( سوت زدن)
√ من دستشویی دارم
+( خنده)
_ نخنداااا
+(خنده)
£ راستی ته لباس رو جمع کردی؟
√ آره
£ کی بریم؟؟
_ آماده شدیم بریمممم ماشین هم آماده اس
√ اوک
£ من اوکیم
_ یونگی مشکلی نداری؟
+ من فقط پشت میشینم میخوام بخوابم
_ پس تهیومگ تو ماشینو برون
√ چشم
£ منم جلو میشینم
_ باش
رفتم اتاقم یه دوش گرفتم اومدم بیرون(با حوله) که یونگی اومد تو
_ آماده شدی؟
+ نه
_ چرا؟
+ خوابم میاااد
_ اذیت نکن دیگه برو آماده شو
+ الان من تورو اینجوری دیدم میتونم برم؟
_ چجوری؟
+ همینجوری دیگه
که منو کوبوند به دیوار
_ بخدا دوباره الان اون دو تا میان
+ نترس خودشون کار دارن
که لباش رو کوبوند رو لبام و با ولع همو بوسیدیم
+ تو خیلی خوشمزه ای میدونی ؟
_ شما هم همینطور مستر مین
+(خنده)
داشتیم میخندیم که بعد یه مدت رو کردنم کیس مارک گذاشت
+ اینم از این
_ یونگیییییی این خیلی معلومهههههه
+ همینی که هست
_ یونگی
+( لبخند رضایتمندانه)
۴.۶k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.