بیدار که می شوم

بیدار که می شوم...
چشم هایم را باز نمی کنم...
همانطور که خوابیده ام ...
می غلتم به سمت تو....
خودم را می چسبانم به تن داغت ...
کتف برهنه ات را می بوسم ...
تو خودت را می چسبانی به من ...
و آغوشم را فتح می کنی...
دستم حلقه می شود ...
دور تن کوچک خواستنی تو ....
سرم را غرق می کنم لای موهایت ...
که همیشه بوی بهار می دهند ...
به نیت تبرک و شفا...
نفس های تو را می نوشم ...
گرمای تنت را به تن می کنم ...
تا روئین تن شوم...
بعد ، آرام زیر گوشت زمزمه می کنم ...
ببین دست هایم از تو دورند ...
ببین پاهایم مرا به تو نمی رسانند ...
ببین روی دست زمانه مانده ام ...

می فهمم روز تازه ای آغاز شده...
چشمهایم را باز می کنم ....
هوا هنوز تاریک است...
کنار پنجره می ایستم ...
و به روی خود نمی آورم ...
که چقدر نیستی....
دیدگاه ها (۲)

*𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐛𝐢𝐫𝐭𝐡𝐝𝐚𝐲 𝐭𝐨 𝐦𝐞

اونقدر از پشت سیم ها گفتیم:دوستت دارم و از راه دور همدیگرو ر...

❤💚

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط