اونقدر از پشت سیم ها گفتیمدوستت دارم

اونقدر از پشت سیم ها گفتیم:دوستت دارم
و از راه دور همدیگرو رو بغل کردیم
که يادمون رفته یه چیزی هم به اسمِ آغوشِ
واقعی وجود داره!
اونقدر بغض کردیم و کسی نبود اشکهامون رو
پاک کنه که عادت کردیم با آستینِ
لباس هامون مدام رفع دلتنگی کنیم.
بیا یه کم به واقعیت فکر کنیم تصدقت
به یه قرار پر از عشق و هیجان
که از شدت شرم حتی نتونیم بگیم:سلام!
به یه روز بارونی،به عشق،به چشمهات....
دیدگاه ها (۰)

فکرش را بکن!...در کنار هم پیر شویم و یک روز از روزهای خوبمان...

میدانی.. امشب هم خواستم از آن خیالپردازی های همیشگی کنم از آ...

*𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐛𝐢𝐫𝐭𝐡𝐝𝐚𝐲 𝐭𝐨 𝐦𝐞

بیدار که می شوم...چشم هایم را باز نمی کنم...همانطور که خوابی...

میان عشق و درد---پارت چهارم:اون بعدازظهر، تهیونگ یونا رو به ...

✿) ظهور ازدواج (✿⁠)⁩(♡)پارت ۲۶۸ (⁠♡) يکي که قبلا خونه اش ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط