اگر به خانهٔ من آمدی چراغم را بیر
#اگر_به_خانهٔ_من_آمدی_چراغم_را_بیر
که بی تو شبم با چراغ روشن نیست
بغیر کهنگی چند لایه تاریکی
در این اتاق کسی غیر سایهٔ من نیست
بدون روزنهٔ کوچکی به منطق نور
تمام روز و شبم را سیاه می پوشم
شبیه خاطرهٔ یک تمدن خاموش
در عمق حافظهٔ غارها فراموشم
فروغ زندگی بی ستاره ام بودی
بدون بودن تو هر چه داشتم کم بود...
که بی تو شبم با چراغ روشن نیست
بغیر کهنگی چند لایه تاریکی
در این اتاق کسی غیر سایهٔ من نیست
بدون روزنهٔ کوچکی به منطق نور
تمام روز و شبم را سیاه می پوشم
شبیه خاطرهٔ یک تمدن خاموش
در عمق حافظهٔ غارها فراموشم
فروغ زندگی بی ستاره ام بودی
بدون بودن تو هر چه داشتم کم بود...
۹.۲k
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.