عاشقانه های شبنم

بودی، گریه با خود عزت شاهانه را برد
دو قطره، اعتبار و قدرت مردانه را برد
تو گل بودی وَ من پروانه ای مشتاق رویت
ولی از بخت بد بادی زد و پروانه را برد
گرفتم شمع و نذر دیدنت کردم ولی حیف
کسی دزدانه شمع پشت سقاخانه را برد
گل ریحان ! کبابم کردی و رفتی ، نماندی
گدای گشنه ای هم این وسط ریحانه را برد
کلید قفل در بودم دقیقا زیر گلدان
زدم زنگ و رطوبت تاج هر دندانه را برد
دگر دیر آمدی، دیر آمدی ای مرغ عشقم
نبودی ، مرغ توفان بی اجازه لانه را برد
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

پندانه عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط