ا غرور تا عشق ❤💜🔥﹞
ا غرور تا عشق ❤💜🔥﹞
••┈┈┈┅💜🤤›┅┈┈
#part_16
دایان بود جواب ندادم
مامان: کی بود
یاس: ارزوعه
با جشاش فهموند خر خودتی
شروع کرد: وقتی که بچه بودین یکی از دشمن های بابات گفت باید بیای بشی خدمت کارم اگه نیای بچه هات رو میکشم ما هم جوری نشون دادیم که من مردم و الان مرده و من اراد شدم باباتم مجبور زن بگیره و طلاقش داد
سالار: ببخشین دخترا من بابای بدی بودم بزارین زندگی رو با ارامش شروع کنیم
یاس: از اول من تکیه گاهشون بودم و مادر اشکال نداره دوباره یه خانواده میشیم
یاس: رز کجاست
مریم: یه ذره استرس داشت خوابیده
مامان: فردا بمون خونه مهمون داریم
یاس: کی هست
مامان: خانواده حیبی
یاس: من نیام
مامان: چرا
یاس: یه پسر گند اخلاق داره
مامان: مگه میخواد بیاد خواستگاریت که نظر میدی لپام سرخ شد پاشدم رفتم بالا در اتاق رز
https://harfeto.timefriend.net/16859776155393
بیاین بحرفیم
به صورت ناشناس
••┈┈┈┈┅‹💜🤤›┅┈┈┈••
••┈┈┈┅💜🤤›┅┈┈
#part_16
دایان بود جواب ندادم
مامان: کی بود
یاس: ارزوعه
با جشاش فهموند خر خودتی
شروع کرد: وقتی که بچه بودین یکی از دشمن های بابات گفت باید بیای بشی خدمت کارم اگه نیای بچه هات رو میکشم ما هم جوری نشون دادیم که من مردم و الان مرده و من اراد شدم باباتم مجبور زن بگیره و طلاقش داد
سالار: ببخشین دخترا من بابای بدی بودم بزارین زندگی رو با ارامش شروع کنیم
یاس: از اول من تکیه گاهشون بودم و مادر اشکال نداره دوباره یه خانواده میشیم
یاس: رز کجاست
مریم: یه ذره استرس داشت خوابیده
مامان: فردا بمون خونه مهمون داریم
یاس: کی هست
مامان: خانواده حیبی
یاس: من نیام
مامان: چرا
یاس: یه پسر گند اخلاق داره
مامان: مگه میخواد بیاد خواستگاریت که نظر میدی لپام سرخ شد پاشدم رفتم بالا در اتاق رز
https://harfeto.timefriend.net/16859776155393
بیاین بحرفیم
به صورت ناشناس
••┈┈┈┈┅‹💜🤤›┅┈┈┈••
۳.۴k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.