آفرین
آفرین
منم یه شب که خونه بابا بزرگم بودم این بچه فامیل رو مخ ولم نمیکرد منم یه چایی تقریبا گرم و سرد بود یعنی یکمی سرد بود توی حیاط بودیم یهو روش خالی کردم لیوان چایی رو
اا چقد کیف داد باید بگم اون شب بهترین شب زندگیم بود خیلی کیف کردم میخوام دوباره همین شب برسه
منم یه شب که خونه بابا بزرگم بودم این بچه فامیل رو مخ ولم نمیکرد منم یه چایی تقریبا گرم و سرد بود یعنی یکمی سرد بود توی حیاط بودیم یهو روش خالی کردم لیوان چایی رو
اا چقد کیف داد باید بگم اون شب بهترین شب زندگیم بود خیلی کیف کردم میخوام دوباره همین شب برسه
۵.۰k
۰۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.