part:2
part:2
When he was crazy and you were her doctor💙🐬
بعد از چند مین کوک بیخیال لبای دخترک شد
با پوزخند به ا/ت نگاه کرد
کوک:مثل اینکه خانوم دکترمون عاشق شده(پوزخند همچنان میزنه)
ا/ت یقه کوک رو گرفت و به عقب هدایت کرد و کوک رو روی تخت انداخت (منحرف نشو بیب🌝)
دستای کوک رو با دستبند نقره ای رنگ بست
ا/ت:نمیدونم چرا این کارو کردی و نمیدونم چرا خودم اینکار و کردم اما بخاطر این دعوای که توی سالن غذاخوری رخ داد میری انفرادی
کوک:اون که حله ولی خانوم دکتر لبای خوشمزه ی داری (ی چشمک به ا/ت میزنه)
ا/ت با چشم غره کوک رو راهی انفرادی میکنه
......(فلش بک به شب خونه ا/ت).......
مرتیکه خر نفهمه شیبال تو دهنش هووووف به خدا از دست این عوضی اخرش قاتل میشم
(بعد از اون دعوا یکی از بیمار ها به خاطر ترسی که از صداهای بلند داشت روانی شود و ا/ت رو زیر مشت و لگد گرفت متاسفانه ا/ت دکتر وحشی ترین بیمارهاست)
رمز رو وارد کردم و رفتم توی خونه و با جیغ و خنده های دختر کوچولوم مواجه شدم(چیه انتظار نداشتی)
الکسا با ذوق پرید توی بغلم و با خنده های کیوتش ازم استقبال کرد
الکسا:شلام مامانی خشته نواشی (خسته نباشی)
ا/ت ی بوس که همراه با گاز بود از لپای سرخ دخترش گرفت(نکن خواهرم هشتگ نه به کودک آزاری:///)
الکسا:اوووووم نچن مامانی بجو ببینم املوز بلام بابا پیجدا جرجی یا نوچ؟(نکن مامانی بگو ببینم امروز برام بابا پیدا کردی )
ا/ت دوباره تو افکار خودش غرق شد
و دوباره با خودش گفت:
کاش هیچ وقت اون مرد رو نمیدیدم.........
شرط:
like=20
comment:15
این دفعه آسون گرفتم😌
ماچ به فرق سرتون بابت حمایت هاتون 😘🌝
توی پارت های بعد میخوام بیشتر از این برگاتون رو بریزم😌😂
پس شرطا رو این دفعه کامل برسونید
When he was crazy and you were her doctor💙🐬
بعد از چند مین کوک بیخیال لبای دخترک شد
با پوزخند به ا/ت نگاه کرد
کوک:مثل اینکه خانوم دکترمون عاشق شده(پوزخند همچنان میزنه)
ا/ت یقه کوک رو گرفت و به عقب هدایت کرد و کوک رو روی تخت انداخت (منحرف نشو بیب🌝)
دستای کوک رو با دستبند نقره ای رنگ بست
ا/ت:نمیدونم چرا این کارو کردی و نمیدونم چرا خودم اینکار و کردم اما بخاطر این دعوای که توی سالن غذاخوری رخ داد میری انفرادی
کوک:اون که حله ولی خانوم دکتر لبای خوشمزه ی داری (ی چشمک به ا/ت میزنه)
ا/ت با چشم غره کوک رو راهی انفرادی میکنه
......(فلش بک به شب خونه ا/ت).......
مرتیکه خر نفهمه شیبال تو دهنش هووووف به خدا از دست این عوضی اخرش قاتل میشم
(بعد از اون دعوا یکی از بیمار ها به خاطر ترسی که از صداهای بلند داشت روانی شود و ا/ت رو زیر مشت و لگد گرفت متاسفانه ا/ت دکتر وحشی ترین بیمارهاست)
رمز رو وارد کردم و رفتم توی خونه و با جیغ و خنده های دختر کوچولوم مواجه شدم(چیه انتظار نداشتی)
الکسا با ذوق پرید توی بغلم و با خنده های کیوتش ازم استقبال کرد
الکسا:شلام مامانی خشته نواشی (خسته نباشی)
ا/ت ی بوس که همراه با گاز بود از لپای سرخ دخترش گرفت(نکن خواهرم هشتگ نه به کودک آزاری:///)
الکسا:اوووووم نچن مامانی بجو ببینم املوز بلام بابا پیجدا جرجی یا نوچ؟(نکن مامانی بگو ببینم امروز برام بابا پیدا کردی )
ا/ت دوباره تو افکار خودش غرق شد
و دوباره با خودش گفت:
کاش هیچ وقت اون مرد رو نمیدیدم.........
شرط:
like=20
comment:15
این دفعه آسون گرفتم😌
ماچ به فرق سرتون بابت حمایت هاتون 😘🌝
توی پارت های بعد میخوام بیشتر از این برگاتون رو بریزم😌😂
پس شرطا رو این دفعه کامل برسونید
۱۷.۶k
۲۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.