و داد زد: "باور کنید. من زنده نیستم" من از ورای او تراکم تار...

·سخت ترین بخش قضیه این بود که نه میتونستم به خودم امید داشته...

تمآم تنم درد میکُند؛سلول‌هآیم مدام تکه تکه می‌شوند؛می‌سوزند؛...

بکیهون چرخید و درحآلی کع قطره‌های اشکش دیگه بدون وقفه میچکید...

امکآن ندارد؛کسی تو رآ بیشتر از من دوست دآشته بآشد؛اصلاً حآضر...

سوخت؛نصفِ حرفهآیم در گلو؛امآ تو رآ؛هرچه می‌سوزَد گلویم،دوست ...

.....#DeadBreaths#alone

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط