ب پرواز

ب پرواز
شک کرده بودم
ب هنگامی ک شانه هایم
از توان سنگین بال
خمیده بود...
احمد شاملو
دیدگاه ها (۱۰)

تو نمی دانی نگاه بی مژه ی محکوم یک اطمینانوقتی ک در چشم حاکم...

روزی دوباره ما کبوترهایمان راپرواز خواهیم دادو مهربانیدست زی...

نه امپراطورمنه ستاره ای در مشت دارماما خودم رابا کسی ک خیلی ...

پارت پنجاه پنجچی؟چی داری میگی چرت و پرت نگو رام:من سالن اصلی...

﷽بزار اعتراف کنم...میدونستم منو میبینی، ولی چشمامو رو تو بست...

جهنم من با او🍷 فصل ۲# پارت ۴۸ا.ت : کوک ؟کوک : جان کوکا.ت : ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط