زندگی مافیایی ما
زندگی مافیایی ما
ادامه پارت ۲
داشتم راحت آبم و میخوردم که دستای داغی کمرم و احاطه کرد و منو برگردوند سمت خودش که با چهره خمار کوک مواجه شدم لبخندی زدم و دستام و دور گردنش حلقه کردم تا خواست لبام و ببوسه صدای سرفه کسی باعث شد از هم فاصله بگیریم
کوک برگشت تا ببینه کیه و منم از بغل دیدم که چهره تهیونگ و دیدم با حرف کوک خنده ریزی کردم
کوک: مگه نمیبینی دارم با زنم خلوت میکنم ؟برو آقا مزاحم نشو
اینا رو با شوخی گفت که تهیونگ با لبخند غمگینی رفت بیرون و نشست رو مبل پیش بقیه بچه ها
این سوک: یا کوک همه بیدارن زشت نیس که الان بریم اتاق؟
کوک:نوچ کجاش زشته؟ میخوام با زنم بخوابم دیگهه
خنده ای کردیم که یه دفعه کوک براید بغلم کرد رفت بیرون که شوگا با خنده گفت
شوگا: خدایی زشت نیس جلو چشم ما؟
کوک:نهه خب زنمهه
و به سمت اتاقمون راهش و کج کرد
شرایط پارت بعد
۱۰ لایک
۱۰ کامنت
ادامه پارت ۲
داشتم راحت آبم و میخوردم که دستای داغی کمرم و احاطه کرد و منو برگردوند سمت خودش که با چهره خمار کوک مواجه شدم لبخندی زدم و دستام و دور گردنش حلقه کردم تا خواست لبام و ببوسه صدای سرفه کسی باعث شد از هم فاصله بگیریم
کوک برگشت تا ببینه کیه و منم از بغل دیدم که چهره تهیونگ و دیدم با حرف کوک خنده ریزی کردم
کوک: مگه نمیبینی دارم با زنم خلوت میکنم ؟برو آقا مزاحم نشو
اینا رو با شوخی گفت که تهیونگ با لبخند غمگینی رفت بیرون و نشست رو مبل پیش بقیه بچه ها
این سوک: یا کوک همه بیدارن زشت نیس که الان بریم اتاق؟
کوک:نوچ کجاش زشته؟ میخوام با زنم بخوابم دیگهه
خنده ای کردیم که یه دفعه کوک براید بغلم کرد رفت بیرون که شوگا با خنده گفت
شوگا: خدایی زشت نیس جلو چشم ما؟
کوک:نهه خب زنمهه
و به سمت اتاقمون راهش و کج کرد
شرایط پارت بعد
۱۰ لایک
۱۰ کامنت
۵.۰k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.