اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
پارت ۷۴
(ویو نابی)
هیونگ سو مست اومد خونه و چرت پرت می گفت....
اهمق اومد و هر چی بهش گفتم داشت می گفت.....
من همیشه با هیونگ سو در دل می کردم اون تمام ماجرا می دونه
از عشق من به جونگ کوک و هر چیزی که من داخل زندگی تجربه کردم
همراه جونگ کوک از اتاق هیونگ سو اومدم بیرون نگاه های جونگ کوک
خیلی مشکوک بود
نابی: بیا اتاق مهمون بهت نشون بدم
جلو راه افتادم اونم دنبالم اومد در اتاق باز کردم
نابی: اینم اتاق....خب شب بخیر
خواستم برم که دستم گرفت.... نگاهم بهش دادم
جونگ کوک: کسی دوست داری
بزار بهش بگم به هر حال من عاشقشم
نابی: آره.... اونم زیاد جونم براش می دم
نگاهش نا امید شد
جونگ کوک: اون شخص کیه
چطور بگم.... ولی عشقی که دارم هیچوقت نمی تونم دفن کنم
نابی: مگه مهمه
نگاهش عصبانی شد به سمت داخل اتاق کشیدم در بست محکم به دیوار کوبیدم
دستاش حصار کرد اطرافم و با عصبانیت گفت
جونگ کوک: مهمه اونم زیاد.... الان بگو
با رفتارش یکم بدنم به لرزه افتاد
نابی: جونگ کوک لطفاً.... کافیه
ولی عصبانیت بیشتر شد و سرش سمت گوشم برد نفس داغش در گوشم پیاده شد
جونگ کوک: نابی هر چقدر آروم باشم... ولی وقتی پای تو وسط باشه دیوونه میشم....هر چقدر ازم فرار کنی بازم دوست دارم و هر چقدر دورم باشی مراقبتم.....تا لحظه ای که نفس می کشم مراقبتم
این چش با اینکه نامزد داره....بازم این حرف می زنه
اون دیشب خودش نبود گفت ایمیلی دوست داره
نابی: جونگ کوک تو نامزد داری...و اینکه این تو بودی دیشب اسمش داخل مستی
صدا می زدی .....و اینکه من اینحا مون..
داشتم حرف می زدم که محکم بغلم کرد.... گونه ام محکم بوسید سعی کردم
خودم ازش جدا کنم ولی اصلأ اجازه نمی داد
نابی: ولم کن
جونگ کوک: عاشقتم.....اونم زیاد اگه کس دیگه ای دوست داشته باشی برام مهم
نیست تا آخرش متعلق به من می مونی
پارت ۷۴
(ویو نابی)
هیونگ سو مست اومد خونه و چرت پرت می گفت....
اهمق اومد و هر چی بهش گفتم داشت می گفت.....
من همیشه با هیونگ سو در دل می کردم اون تمام ماجرا می دونه
از عشق من به جونگ کوک و هر چیزی که من داخل زندگی تجربه کردم
همراه جونگ کوک از اتاق هیونگ سو اومدم بیرون نگاه های جونگ کوک
خیلی مشکوک بود
نابی: بیا اتاق مهمون بهت نشون بدم
جلو راه افتادم اونم دنبالم اومد در اتاق باز کردم
نابی: اینم اتاق....خب شب بخیر
خواستم برم که دستم گرفت.... نگاهم بهش دادم
جونگ کوک: کسی دوست داری
بزار بهش بگم به هر حال من عاشقشم
نابی: آره.... اونم زیاد جونم براش می دم
نگاهش نا امید شد
جونگ کوک: اون شخص کیه
چطور بگم.... ولی عشقی که دارم هیچوقت نمی تونم دفن کنم
نابی: مگه مهمه
نگاهش عصبانی شد به سمت داخل اتاق کشیدم در بست محکم به دیوار کوبیدم
دستاش حصار کرد اطرافم و با عصبانیت گفت
جونگ کوک: مهمه اونم زیاد.... الان بگو
با رفتارش یکم بدنم به لرزه افتاد
نابی: جونگ کوک لطفاً.... کافیه
ولی عصبانیت بیشتر شد و سرش سمت گوشم برد نفس داغش در گوشم پیاده شد
جونگ کوک: نابی هر چقدر آروم باشم... ولی وقتی پای تو وسط باشه دیوونه میشم....هر چقدر ازم فرار کنی بازم دوست دارم و هر چقدر دورم باشی مراقبتم.....تا لحظه ای که نفس می کشم مراقبتم
این چش با اینکه نامزد داره....بازم این حرف می زنه
اون دیشب خودش نبود گفت ایمیلی دوست داره
نابی: جونگ کوک تو نامزد داری...و اینکه این تو بودی دیشب اسمش داخل مستی
صدا می زدی .....و اینکه من اینحا مون..
داشتم حرف می زدم که محکم بغلم کرد.... گونه ام محکم بوسید سعی کردم
خودم ازش جدا کنم ولی اصلأ اجازه نمی داد
نابی: ولم کن
جونگ کوک: عاشقتم.....اونم زیاد اگه کس دیگه ای دوست داشته باشی برام مهم
نیست تا آخرش متعلق به من می مونی
- ۱۱.۱k
- ۰۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط