اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
پارت ۷۵
[ویو جونگ کوک]
وقتی هیونگ سو اون حرف زد دیوونه شدم
یعنی نابی عاشق کس دیگه ای بود من بدون نابی نمی تونم
خیلی عصبی بودم وقتی نابی اتاق بهم داد ازش پرسیدم ولی خیلی
یک دنده جواب می داد دیگه تحمل نکردم محکم بغلش کردم بوسیدمش
دلم می خواست صورتش دستاش بوسه بارون کنم....
چرا نکنم سعی کرد خودش جدا کنه ولی اجازه نمی دادم دستی که زخمی
بود بالا آوردم نگاهش کردم بوسه ای به دستش زدم
جونگ کوک: دیگه به این دستا آسیب نزن
از کارم تعجب کرده بود ولی هنوز می خواست خودش ازم جدا کنه
نابی: جونگ کوک تو عاشق نامزدت هستی لطفاً
اههه چرا متوجه هیچی نیست
جونگ کوک: من عاشق تو هستم...از همون شب که برای اولین بار داخل بار
دیدمت تا الان عاشقتم....برات جونم می دم
تعجب کرد
نابی: اما تو دیشب داخل مستی گفتی دوست دارم ..... ایمیلی
اون اشتباه متوجه شده
جونگ کوک: نابی اشتباه متوجه شدی دوست دارم منظورم تو بودی ولی ایمیلی
منظورم این بود که اون هست نمی تونم بهت نزدیک بشم
نابی: جونگ کوک....ولم کن فکر کردی مسخرت هستم....تو وقتی نمی تونستی پای
عشقت بمونی چرا به من پیشنهاد دادی ... عوضی من عاشقت بودم
جونگ کوک: لطفاً ازم ناراحت نباش... ببخشید من نتونستم جلوی مادرم بگیرم
اشک داخل چشماش حلقه زد یهو عصبی شد
با مشت بهم می زد ولی دستاش اینقدر کوچیک بود که اصلاً حس نداشت
نابی: عوضی نگاه بیتفاوت من داشت می کشت
شروع کرد گریه کردن
نابی: برات می مردم ولی نگاه های بی تفاوت داشت خفم می کرد
جونگ کوک: دیگه تنهات نمی زارم اصلأ....معزرت می خوام پرنسسم
بغلش کردم بوسه های پی یا پی به موهاش صورتش و دستاش می زدم
پارت ۷۵
[ویو جونگ کوک]
وقتی هیونگ سو اون حرف زد دیوونه شدم
یعنی نابی عاشق کس دیگه ای بود من بدون نابی نمی تونم
خیلی عصبی بودم وقتی نابی اتاق بهم داد ازش پرسیدم ولی خیلی
یک دنده جواب می داد دیگه تحمل نکردم محکم بغلش کردم بوسیدمش
دلم می خواست صورتش دستاش بوسه بارون کنم....
چرا نکنم سعی کرد خودش جدا کنه ولی اجازه نمی دادم دستی که زخمی
بود بالا آوردم نگاهش کردم بوسه ای به دستش زدم
جونگ کوک: دیگه به این دستا آسیب نزن
از کارم تعجب کرده بود ولی هنوز می خواست خودش ازم جدا کنه
نابی: جونگ کوک تو عاشق نامزدت هستی لطفاً
اههه چرا متوجه هیچی نیست
جونگ کوک: من عاشق تو هستم...از همون شب که برای اولین بار داخل بار
دیدمت تا الان عاشقتم....برات جونم می دم
تعجب کرد
نابی: اما تو دیشب داخل مستی گفتی دوست دارم ..... ایمیلی
اون اشتباه متوجه شده
جونگ کوک: نابی اشتباه متوجه شدی دوست دارم منظورم تو بودی ولی ایمیلی
منظورم این بود که اون هست نمی تونم بهت نزدیک بشم
نابی: جونگ کوک....ولم کن فکر کردی مسخرت هستم....تو وقتی نمی تونستی پای
عشقت بمونی چرا به من پیشنهاد دادی ... عوضی من عاشقت بودم
جونگ کوک: لطفاً ازم ناراحت نباش... ببخشید من نتونستم جلوی مادرم بگیرم
اشک داخل چشماش حلقه زد یهو عصبی شد
با مشت بهم می زد ولی دستاش اینقدر کوچیک بود که اصلاً حس نداشت
نابی: عوضی نگاه بیتفاوت من داشت می کشت
شروع کرد گریه کردن
نابی: برات می مردم ولی نگاه های بی تفاوت داشت خفم می کرد
جونگ کوک: دیگه تنهات نمی زارم اصلأ....معزرت می خوام پرنسسم
بغلش کردم بوسه های پی یا پی به موهاش صورتش و دستاش می زدم
- ۱۵.۰k
- ۰۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط