بهار کوچکی ام در دل خزان اما

بهار کوچکی ام در دل خزان، اما

خدا هوای دل ساده ی مرا دارد

#معصومه_صابر
دیدگاه ها (۱)

من میروم ز کوی تو دل نمی رود این زورق شکسته ز ساحل نمی رود...

آتش عشقش چنان سوزنده استکه نگاهش نتوان کرد، پریدن که محال #م...

در امتداد خزان ، روزها زمستانیو در غیاب شما ، آفتاب زندانیجس...

چون من گدای بی نشان مشکل بود یاری چنانسلطان کجا عیش نهانبا ...

من وتو نسبتمان چیست؟ نگاردل هم بیقرار  هم  و یک  عمر  قرار  ...

خزان شده دل و در حسرت بهار توایم گرفته ظلم و سیاهی تمام عالم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط