پارت بیست و دو
ویو ات
رفتم تو اتاقم تا استراحت کنم وایی باورم نمیشد قراره با جیمین ازدواج کنم دوست داشتم از خوشحالی جیغ بکشم عرررررر امروز بهترین روز زندگیمه.
ساعت ۷ جشن عروسی شروع میشد و الان ساعت ۶ بود.تشنم بود خواستم برم پایین اب بخورم که در باز شد و خدمتکار اومد داخل.گف میکاپ ارتیستا اومدن و میخوان که منو اماده کنن به خدمتکار گفتم بمونن تا من برم حمون بیام بعد اونا هم قبول کردم رفتم حموم و یه دوش ۱۰ مینی گرفتمو اومدم بیرون به خدمتکار گفتم به میکاپ ارتیستا بگه بیاد داخل.
+سلام خوش اومدین
*سلام خیلی ممنون
*اگه امادئید شروع کنیم
+بله حتما
+فقط دلم نمیخواد ارایشم غلیظ باشه و اینکه یه مدل مویی میخوام که موهام باز باشه.
*چشم
شروع کردن به درست کردنم ساعت بعد یک ساعت کارم تموم شد.ساعت ۷ ده دیقه بود میکاپ ارتیستا کمک کردن لباس بپوشم.دیگه کاملا اماده بودم.در زده شد و جیمین اومد داخل واییی خیلی خوشتیپ شده بود...
شرطاااا
۱۵ لایک
۱۵ کامنت
پارت بعد جالبه
هوم بزا یه راهنمایی برسونم یکی قرارا بمیره
حالا با خودتون شرطا رو رسوندین میزارم نرسوندینم منتظر باشید:)))
رفتم تو اتاقم تا استراحت کنم وایی باورم نمیشد قراره با جیمین ازدواج کنم دوست داشتم از خوشحالی جیغ بکشم عرررررر امروز بهترین روز زندگیمه.
ساعت ۷ جشن عروسی شروع میشد و الان ساعت ۶ بود.تشنم بود خواستم برم پایین اب بخورم که در باز شد و خدمتکار اومد داخل.گف میکاپ ارتیستا اومدن و میخوان که منو اماده کنن به خدمتکار گفتم بمونن تا من برم حمون بیام بعد اونا هم قبول کردم رفتم حموم و یه دوش ۱۰ مینی گرفتمو اومدم بیرون به خدمتکار گفتم به میکاپ ارتیستا بگه بیاد داخل.
+سلام خوش اومدین
*سلام خیلی ممنون
*اگه امادئید شروع کنیم
+بله حتما
+فقط دلم نمیخواد ارایشم غلیظ باشه و اینکه یه مدل مویی میخوام که موهام باز باشه.
*چشم
شروع کردن به درست کردنم ساعت بعد یک ساعت کارم تموم شد.ساعت ۷ ده دیقه بود میکاپ ارتیستا کمک کردن لباس بپوشم.دیگه کاملا اماده بودم.در زده شد و جیمین اومد داخل واییی خیلی خوشتیپ شده بود...
شرطاااا
۱۵ لایک
۱۵ کامنت
پارت بعد جالبه
هوم بزا یه راهنمایی برسونم یکی قرارا بمیره
حالا با خودتون شرطا رو رسوندین میزارم نرسوندینم منتظر باشید:)))
۲۲.۱k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.