پارت بیست و چهارم
+جی.جی.من ....ب.بچه..هق.نبای.چی.زیش..بشه
=نمیشه قشنم نمیشه
=پس ایم امبولانس کوفتی کجاستتتتت[با داد]
_داره میاد نگران نباش
=چجودی انتظار داری نگران نباشم هاا وقتی عشقمو تو این وضعیت میبینم توقع داری نگران نشم
صدای اژیر اومد و دو نفر با برانکارد اومدن و ات و بردن منم با ماشیم پشت سرشون رفتم.رسیدیم بیمارستان و ات و بردن اتاق عمل.چرا اینطوری شد چرا اگه ات چیزیش بشه من چیکار کنم.من بغیر اون کسیو ندارم.
پرش زمانی به یک ساعت و نیم بعد
#همرا پارک ات شمایید
=ب.بله حال همسرم چطوره
#حال همسرتون خوبه ولی بچتون و از دست دادید
=چ.چی
#متاسفم ما هر کاری که از دستمون بر میومد کردیم ولی نشد
پرش زمانی به موقعی که ات از بیمارستان مرخص شده
از وقتی ات بهوش اومد و فهمید بچمونو از دست دادیم باهام سرد رفتار میکنه.غذا نمیخوره،حرف نمیزنه،همش تو اتاق ساکت نشسته.
من خیلی نگرانشم دلم نمیخواد تو این حال ببینمش.از اون موقع حتی یبارم با هم رابطه نداشتیم....
=نمیشه قشنم نمیشه
=پس ایم امبولانس کوفتی کجاستتتتت[با داد]
_داره میاد نگران نباش
=چجودی انتظار داری نگران نباشم هاا وقتی عشقمو تو این وضعیت میبینم توقع داری نگران نشم
صدای اژیر اومد و دو نفر با برانکارد اومدن و ات و بردن منم با ماشیم پشت سرشون رفتم.رسیدیم بیمارستان و ات و بردن اتاق عمل.چرا اینطوری شد چرا اگه ات چیزیش بشه من چیکار کنم.من بغیر اون کسیو ندارم.
پرش زمانی به یک ساعت و نیم بعد
#همرا پارک ات شمایید
=ب.بله حال همسرم چطوره
#حال همسرتون خوبه ولی بچتون و از دست دادید
=چ.چی
#متاسفم ما هر کاری که از دستمون بر میومد کردیم ولی نشد
پرش زمانی به موقعی که ات از بیمارستان مرخص شده
از وقتی ات بهوش اومد و فهمید بچمونو از دست دادیم باهام سرد رفتار میکنه.غذا نمیخوره،حرف نمیزنه،همش تو اتاق ساکت نشسته.
من خیلی نگرانشم دلم نمیخواد تو این حال ببینمش.از اون موقع حتی یبارم با هم رابطه نداشتیم....
۴۰.۸k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.