ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید ، بیا
به وقت « مرگم » اگر تازه می کنی دیدار
بهوش باش که هنگام آن رسید ، بیا
به گام های کسان می برم گمان که تویی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید ، بیا
#سیمین_بهبهانی
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید ، بیا
به وقت « مرگم » اگر تازه می کنی دیدار
بهوش باش که هنگام آن رسید ، بیا
به گام های کسان می برم گمان که تویی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید ، بیا
#سیمین_بهبهانی
۱.۷k
۱۱ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.