فیک
#فیک
#ماموریت_عشق
part:1
&قربان رد کیم تهیونگ و زدیم
☆اما خیلی ریسکه که وارد عملشیم
✓این معموریت رو به ا. ت بسپرین
☆چشم...
ویو ا. ت
صب از خواب پاشدم و رفتم یه دوش گرفتم
یه دامن کوتاه طوسی با یه لباس شفید پوشیدم و یه کت همرنگ دامنم انداختم روش(عکس میزارم) و موهامو گوجه ای کردم...
سوار ماشینم شدم و روندم سمت محل کارم
☆سلام ا. ت
+سلام هانا
☆برو دفتر رئیس کارت داره..
+اوکی
در زدم و وارد شدم
(+علامت ا. ت، ✓ علامت رئیس ا. ت)
+سلام قربان. با من کار داشتید
✓سلام اومدی. اره بشین
+بله. حتما
✓دوتا قهوه لطفا
*قهوه رو اوردن
+خیلی ممنون
✓ما رد کیم تهیونگو زدیم و میخوایم تو پیگیرش بشی
+قهوه تو دهنم رو تف کردم و گفتم م.. من
✓اره دیگه تو باید از یه طریقی بهش نزدیک بشی و به ما تو گرفتنش کمک کنی
+اما.. چطور بهش نزدیک بشم
✓تو خیلی خوشگلی میتونی دلش روببری و بهش نزدیک شی
+جانمممم؟
✓همیین که گفتم.. امارش رو در اوردم ساعت 6عصر به یه کافه میره ادرسشو برات میفرستم
+اما... چشم
ویو ا. ت
برای ارتقای سطحیم تو کارم باید این کارو میکردم
مرخصی گرفتم و رفتم خونم موهام و که تا زیر باسنم بود شونه کردم ساعت رو دیدم که 3بود یکم با گوشیم ور رفتم دیدم ساعت 4و نیمه
رفتم و یه لباس قهوه ای پوشیدم (عکس میزارم) موهامو کمی حالت دادم و باز گذاشتم یه رژ گلبهی کم رنگ زدمو سوار ماشینم شدم... بعد 20مین رسیدم به ادرس و رفتم بالا و یکم نشست که ساعت 6شد
دیدم یه پسر قد بلند با موهای مشکی و حالت دار رفت سمت پیشخوان میدونستم کیم تهیونگه پس منم رفتم سمت پیشخوان تا سفارش بدم
از عمد زیر پام رو خالی کردم که بیوفتم
(_علامت ته)
+اخ
_خوب هستین
+اوه نه پام زخم شده
_صدمه دیدید؟
ادامه دارد
نویسنده ساروین🖤
#ماموریت_عشق
part:1
&قربان رد کیم تهیونگ و زدیم
☆اما خیلی ریسکه که وارد عملشیم
✓این معموریت رو به ا. ت بسپرین
☆چشم...
ویو ا. ت
صب از خواب پاشدم و رفتم یه دوش گرفتم
یه دامن کوتاه طوسی با یه لباس شفید پوشیدم و یه کت همرنگ دامنم انداختم روش(عکس میزارم) و موهامو گوجه ای کردم...
سوار ماشینم شدم و روندم سمت محل کارم
☆سلام ا. ت
+سلام هانا
☆برو دفتر رئیس کارت داره..
+اوکی
در زدم و وارد شدم
(+علامت ا. ت، ✓ علامت رئیس ا. ت)
+سلام قربان. با من کار داشتید
✓سلام اومدی. اره بشین
+بله. حتما
✓دوتا قهوه لطفا
*قهوه رو اوردن
+خیلی ممنون
✓ما رد کیم تهیونگو زدیم و میخوایم تو پیگیرش بشی
+قهوه تو دهنم رو تف کردم و گفتم م.. من
✓اره دیگه تو باید از یه طریقی بهش نزدیک بشی و به ما تو گرفتنش کمک کنی
+اما.. چطور بهش نزدیک بشم
✓تو خیلی خوشگلی میتونی دلش روببری و بهش نزدیک شی
+جانمممم؟
✓همیین که گفتم.. امارش رو در اوردم ساعت 6عصر به یه کافه میره ادرسشو برات میفرستم
+اما... چشم
ویو ا. ت
برای ارتقای سطحیم تو کارم باید این کارو میکردم
مرخصی گرفتم و رفتم خونم موهام و که تا زیر باسنم بود شونه کردم ساعت رو دیدم که 3بود یکم با گوشیم ور رفتم دیدم ساعت 4و نیمه
رفتم و یه لباس قهوه ای پوشیدم (عکس میزارم) موهامو کمی حالت دادم و باز گذاشتم یه رژ گلبهی کم رنگ زدمو سوار ماشینم شدم... بعد 20مین رسیدم به ادرس و رفتم بالا و یکم نشست که ساعت 6شد
دیدم یه پسر قد بلند با موهای مشکی و حالت دار رفت سمت پیشخوان میدونستم کیم تهیونگه پس منم رفتم سمت پیشخوان تا سفارش بدم
از عمد زیر پام رو خالی کردم که بیوفتم
(_علامت ته)
+اخ
_خوب هستین
+اوه نه پام زخم شده
_صدمه دیدید؟
ادامه دارد
نویسنده ساروین🖤
۱۰.۸k
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.