پارت

꧁پارت۳۹꧂
#اخرین_قفل
با این حرف، یومه چند نگاهی بهش میندازه...انگار یه درخواست دوستانس
یومه با قدم های بی صدا بهش نزدیک میشه و کنارش زیر نور ماه و ستارگان روی تخته سنگ میشینه
یومه: "خب....؟ اومم چرا بیداری؟ چیزی شده؟ هوم؟ "
کاگتوکی همچنان به ماه نگاه میکنه و لبخند ارومی بر لب داره و ارامش در وجودش نقش بسته
کاگتوکی: "یومه... چیزی که امروز دیدیم..."
یومه: "اه! بیخیال اون...یه توهمی چیزی بوده... حتما....یچیزی اشتباه بوده...اخه مگ_"
کاگتوکی: "نمیخوام ایری بخواطرم بمیره... "
صدای اروم کاگتوکی روی حرف نصفه یومه قرار میگیره... یومه لحظه ای خشکش میزنه
یومه: "چی... هی... هی... منظورت چیه؟ راجب چی حرف میزنی؟"
کاگتوکی تکه خنده ای از خودش بیرون میده
کاگتوکی:"هاها... ببخشید... بعضی وقتا نمیدونم چیمیگم...افکارمو درک نمیکنم...دیوونم؟ "
یومه: "نه نه نه! اینطور نیست! "
کاگتوکی خندان سرش رو به سمت یومه برمیگردونه و به چشمایه یومه زل میزنه
کاگتوکی: "میدونی...حس میکنم پیشت حرفام امنه... خیلی بهم ارامش میدی...خوشحالم که باهات دوستم، دلم میخواد همه راز هامو بهت بگم"
یومه در وجودش به لرزه میفته... کلماتش...
یومه در ذهنش: "باید... باید الان خیلی بابت این حرفش خوشحال میشدم... من همیشه میخواستمش... ولی...چرا حسم بهش کم شده؟ یا...واقعا به عنوان دوست دوسش دارم؟ "
کاگتوکی: "یومه...من خیلی ایری رو دوست دارم... از بچگی... عاشقش بودم، بخواطرش هر کاری میکنم...نمیخوام از دستش بدم.... "
یومه از اعتراف ناگهانی کاگتوکی شوکه میشه، نخی در درون قلب یومه پاره میشه... نخی که مرز احساساتش رو تائین میکرد
یومه در ذهنش: "اون...عاشق ایریه...الان... عشقم بهش بی معنیه، چرا حس بدی ندارم؟ مگه نباید وقتی کسی که دوسش داری بگه فرد دیگه رو دوست داره قلبت تیکه تیکه بشه؟ ولی... حس خوبی داره... انگار هیچ حسی بهش ندارم..."
یومه: "کاگتوکی...ازت حمایت میکنم، روم حساب کن، تمام تلاشم میکنم که ایری رو به سمتت شوت کنم"
دقایقی دیگه این دو باهم میخندن و حرف میزنن، تا اینکه صدای قدم های فردی که پشتشون ایستاده به گوششون میرسه
هوتوکه: "شما دوتا...چرا اینجایید؟...اونم دوتایی؟! "
(ادامه دارد)
دیدگاه ها (۲)

꧁پارت ۴۰꧂#اخرین_قفل یومه و کاگتوکی با تشخیص صدا به سمتش برمی...

ارت/اوسی/سم/آری/ارت مشترک/نقاشی دیجیتال

ارت/اوسی/هیروبرایم/تولد/نقاشی دیجیتال

اهم حوصلم پخیده

عشق یا نفرت

خسته از عشق پارت:یکخیانت کلمه عجیبیه کلم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط