بی اعتماد 18
#بیاعتماد_18
دستشو سمتم دراز کرد
لبخندی زد و گفت:
از دیدارتون خوشبختم خانم کانیا..
عصبی نگاهی به دستش انداختم و گفتم:
اما من خوشبخت نیستم..
از وقتی اومدی تو زندگیم هیچیز طبق روال نبوده..
همچی دستکاری شده
حتی زندگیم..
کالای شرکت هیچ ربطی به من نداره ولی زندگیم بهم مربوطع..
اینکه چ کینه ای از من جونگ کوک داری مهم نیست..
ینی مهم بود ولی دیگه برام مهم نیست..
فقط میخوام گمشی از زندگیم بیرون..
-اروم باش..
انقد تند نرو
من فقط میخوام بهت کمک کنم..
از روی عصبانیت خنده ای کردم و گفتم:
چرا باید بهم کمک کنی ها!
-چون دلم واست میسوزه..
چشمامو رو هم فشردم و گفتم:
دلسوزی هیچ احد و ناسی رو نمیخوام..
فقط میخوام زندگی کنم..
مثل بقیه آدما..
از رو صندلی بلند شد گفت:
-باشه اسرار نمیکنم..
ولی مطمئن باش پشیمون میشی..
مطمئن باش یروزی به دستو پام میوفتی
ازم خواهش میکنی که گذشته که ازش خبر نداری رو فاش کنم..
برگشت بره که با حرفی که یادش اومد خنده کرد و گفت:
فقط حواست خیلی به نینی کوچولوت باشه..
چون اگه بلایی سرش بیاد باید بدجوری تاوان پس بدی..
و
رفت..
چشمامو بستم و دستامو گذاشتم رو سرم
+منظورش از این حرفا چیه؟!
گذشته ای که ازش خبر ندارم!
نمیفهمم واقعا!
(آیگووو ساعتوو نگااا اخ که چقد خوابم میاد..🥱
چلجیو🖐️)
دستشو سمتم دراز کرد
لبخندی زد و گفت:
از دیدارتون خوشبختم خانم کانیا..
عصبی نگاهی به دستش انداختم و گفتم:
اما من خوشبخت نیستم..
از وقتی اومدی تو زندگیم هیچیز طبق روال نبوده..
همچی دستکاری شده
حتی زندگیم..
کالای شرکت هیچ ربطی به من نداره ولی زندگیم بهم مربوطع..
اینکه چ کینه ای از من جونگ کوک داری مهم نیست..
ینی مهم بود ولی دیگه برام مهم نیست..
فقط میخوام گمشی از زندگیم بیرون..
-اروم باش..
انقد تند نرو
من فقط میخوام بهت کمک کنم..
از روی عصبانیت خنده ای کردم و گفتم:
چرا باید بهم کمک کنی ها!
-چون دلم واست میسوزه..
چشمامو رو هم فشردم و گفتم:
دلسوزی هیچ احد و ناسی رو نمیخوام..
فقط میخوام زندگی کنم..
مثل بقیه آدما..
از رو صندلی بلند شد گفت:
-باشه اسرار نمیکنم..
ولی مطمئن باش پشیمون میشی..
مطمئن باش یروزی به دستو پام میوفتی
ازم خواهش میکنی که گذشته که ازش خبر نداری رو فاش کنم..
برگشت بره که با حرفی که یادش اومد خنده کرد و گفت:
فقط حواست خیلی به نینی کوچولوت باشه..
چون اگه بلایی سرش بیاد باید بدجوری تاوان پس بدی..
و
رفت..
چشمامو بستم و دستامو گذاشتم رو سرم
+منظورش از این حرفا چیه؟!
گذشته ای که ازش خبر ندارم!
نمیفهمم واقعا!
(آیگووو ساعتوو نگااا اخ که چقد خوابم میاد..🥱
چلجیو🖐️)
۳.۲k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.