Part

#Part123
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸

_ میونت با هیجان چطوره؟
چشم غره ای بهم رفت
+ تو حتی نذاشتی به بار با دوستام برم پارک ارم! من عاشق هیجانم!
لبخندی زدم، خوبه که مثل منه! پس بذار با اولین قدم این سام برزگر آشناش کنم
از رو میز بلند شدم
_ پاشو پس بریم فکر کنم بدنت به چند دز آدرنالین نیاز داره
با ذوق از جاش بلند شد
انگار که اون هم میخواست از این جو اروم رها بشه و ...



"شیرین"

بعد از حرفهای سام درسته ترسیده بودم ازش ولی زود یادم اومد این همون سام عاشقه و بخاطر عشقی که نسبت بع من داشته این کارا رو انجام داده
از طرفی هم از اینکه میدونست که شایان اومده خونم خجالت میکشیدم
آره کارم خیلی احمقانه بود که به شایان اجازه داده بودم بیاد تو خونم، باید اعتراف کنم که اشتباه محض بود
الان که دارم فکر میکنم چقدر بچگی کردم
شاید هم سام کار درستی کرده! نمیدونم!
شاید اگه سام نبود من میشدم لذت یک شب شایان
من در حد یه شیطنت کوچولو فکر میکردم یه بوس و بغل ولی مطمئناً اون این فکر رو نمیکرد!
کلافه بودم، از خجالت نمیتونستم تو چشمای سام نگاه کنم
منی که اون همه ازش بدم میومد و بهش توپ تشر میزدم اما اون یک بار هم به روم نیاورده بود که پسر از خونه ی من کشیده بیرون
دیدگاه ها (۱)

#Part124#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 با وجود دونستن این...

#Part125#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 چشم غره ای بهش رفت...

#Part121#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 + میدونی اولاش اصل...

#Part120#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 پرید وسط حرفم+ باش...

بچه ها رول ام رو میخواستم عوض کنم رول ابدی من جیسو هست قطعا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط