دو پارتی
دو پارتی
اسم:عشقِ کشنده
تهیونگ باورش نمی شد!
یه روز از اون حرکتی که با ا.ت کرد میگذشت اما ا.ت تودو ساعت استراحتی که داشتن سراغ تهیونگ نیومده بود
یعنی تهیونگ اصلا اونو ندیده بود!
اگه میدونست این حرفش میتونه کاری کنه که ا.ت ازش متنفر شه چرا زودتر به ذهنش نرسیده بود؟
رفیق های تهیونگ هنوز به قضیه ی دیروز فکر میکردن اما تهیونگ اصلا براش اهمیت نداشت که با قلب عاشق و ضعیف پری چیکار کرده!
ا.ت:تهیونگ شی...
تهیونگ با صدای لطیف و زنونه ای سرش رو به جهت صدا برگردوند
بازم اون پری رو دید!!
هیچ وقت فکر نمی کرد موجودات افسانه ای انقدر سمج باشن!
همه ی دانشجو ها از قضیه ی دیروز خبر داشتن برای همین از دیدن پریِ دیروزی خیلی تعجب کردن
همه تو سالن غذا خوری بودن و میتوانستند ببینن چه خبره
تهیونگ:باز چی میخوای ؟؟نکنه دوست داری این دفعه کتک بخوری؟
ا.ت:تو دیروز گفتی که اگه می خوام عشقم بهت ثابت شه باید خودم رو بکشم
ا.ت یه چاقو از جیب دامنش درآورد
همه شوکه شدن
نکنه اون می خواست واقعا این کار رو کنه؟
تهیونگ از رفتار های ا.ت زبونش بند اومده بود!
بقیه هم کاری جز تماشا نمی کردن انگار سینما بود
ا.ت اون لحظه میلرزید و بغض بدی تو گلوش بود و ولش نمی کرد
سرشو بالا آورد و به تهیونگ خیره شد
با تصور اینکه اون الان خوشحال میشه لبخند شیرین و مهربونی زد و گفت:
ا.ت:تهیونگ .....دوست دارم
و بعد قطره خون جلوی پای تهیونگ پخش شد
تهیونگ با شوک به پری ای که فتادی بود رو زمین و چاقو تو قلبش بود نگاه میکرد
آنقدر چاقو رو محکم به قلبش زده بود که قطره های خون تا جلوی پای تهیونگ هم میرسید
اون پری همچنان لبخند به لب داشت و چشم هاشو بسته بود انگار قرار بود بره بهشت
اطرافش خون مثل دریاچه احاطه شده بود
و اما تهیونگ.... مونده بود با بدن بیجون پری و عذاب وجدانی که هیچ جوره نمی توانست آرومش کنه:)
پایان
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #استری_کیدز #فلیکس #هیونجین #هان #چان #چانگبین #لینو #سونگمین #جونگین #بلک_پینک #جیسو #جنی #رزی #لیسا #اکسو #تی_اکس_تی #جی_آیدل #کیپاپ #کیدراما
اسم:عشقِ کشنده
تهیونگ باورش نمی شد!
یه روز از اون حرکتی که با ا.ت کرد میگذشت اما ا.ت تودو ساعت استراحتی که داشتن سراغ تهیونگ نیومده بود
یعنی تهیونگ اصلا اونو ندیده بود!
اگه میدونست این حرفش میتونه کاری کنه که ا.ت ازش متنفر شه چرا زودتر به ذهنش نرسیده بود؟
رفیق های تهیونگ هنوز به قضیه ی دیروز فکر میکردن اما تهیونگ اصلا براش اهمیت نداشت که با قلب عاشق و ضعیف پری چیکار کرده!
ا.ت:تهیونگ شی...
تهیونگ با صدای لطیف و زنونه ای سرش رو به جهت صدا برگردوند
بازم اون پری رو دید!!
هیچ وقت فکر نمی کرد موجودات افسانه ای انقدر سمج باشن!
همه ی دانشجو ها از قضیه ی دیروز خبر داشتن برای همین از دیدن پریِ دیروزی خیلی تعجب کردن
همه تو سالن غذا خوری بودن و میتوانستند ببینن چه خبره
تهیونگ:باز چی میخوای ؟؟نکنه دوست داری این دفعه کتک بخوری؟
ا.ت:تو دیروز گفتی که اگه می خوام عشقم بهت ثابت شه باید خودم رو بکشم
ا.ت یه چاقو از جیب دامنش درآورد
همه شوکه شدن
نکنه اون می خواست واقعا این کار رو کنه؟
تهیونگ از رفتار های ا.ت زبونش بند اومده بود!
بقیه هم کاری جز تماشا نمی کردن انگار سینما بود
ا.ت اون لحظه میلرزید و بغض بدی تو گلوش بود و ولش نمی کرد
سرشو بالا آورد و به تهیونگ خیره شد
با تصور اینکه اون الان خوشحال میشه لبخند شیرین و مهربونی زد و گفت:
ا.ت:تهیونگ .....دوست دارم
و بعد قطره خون جلوی پای تهیونگ پخش شد
تهیونگ با شوک به پری ای که فتادی بود رو زمین و چاقو تو قلبش بود نگاه میکرد
آنقدر چاقو رو محکم به قلبش زده بود که قطره های خون تا جلوی پای تهیونگ هم میرسید
اون پری همچنان لبخند به لب داشت و چشم هاشو بسته بود انگار قرار بود بره بهشت
اطرافش خون مثل دریاچه احاطه شده بود
و اما تهیونگ.... مونده بود با بدن بیجون پری و عذاب وجدانی که هیچ جوره نمی توانست آرومش کنه:)
پایان
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #استری_کیدز #فلیکس #هیونجین #هان #چان #چانگبین #لینو #سونگمین #جونگین #بلک_پینک #جیسو #جنی #رزی #لیسا #اکسو #تی_اکس_تی #جی_آیدل #کیپاپ #کیدراما
۱۵.۴k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.