خون شیرین
خون شیرین
part:2
ویو ا.ت
بلند شدم که دیدم دستم به زنجیری که از سقف آویزون بود بسته شده و یه لباسی مثل لباس تیمارستانی ها تنم بود به دستام نگاه کردم که دیدم پر خون شده انگار کسی به اونا شلاق زده پاهامم که از دستام بدتر بود گردنم میسوخت انگار یه سوزن تیز رو تا ته کردن تو(کوچه به کوچه هی)گردنم که یهو دیدم مردی که انگار سرباز بود به طرف من اومد.
سرباز:میبینم که بهوش اومدید
ا.ت:تو کی هستی؟
سرباز:اوه(خنده) دیگه یعنی منم نمیشناسی
ا.ت:چی میگی تو دیوونه تو کی هستی(داد)
سرباز :یعنی می خوای بگی فراموشی گرفتی(پوزخند)
ا.ت:اگه بگم آره چه فکری میکنی؟
سرباز:پس بزار به پادشاه بگم
ا.ت:ما که تو کره جنوبی پادشاه نداریم
سرباز:اوه حتی پادشاهی که از خونش می خورد و شکنجه اش میکرد رو یادش نمی یاد
ا.ت:چی میگی تو(داد)
کوک:اینجا چه خبره(عربده)
سرباز سریع احترام گذاشت و رفت
ا.ت:تو کی هستی؟
کوک:چی میگی ا.ت مسخره بازیت گرفته؟
ا.ت:اما من واقعا هیچی یادم نمی یاد میشه بگی اصلا تو چه قرنی هستیم که اینجوری لباس پوشیدید
کوک:واقعا یادت نمی یاد یا خودت رو زدی به نفهمی
ا.ت:یکی به من بگه چه اتفاقی داره میوفته(بغض)
کوک:هوفففف نگهبان(داد)
نگهبان:بله ارباب
کوک:زنگ بزن به طبیب
نگهبان:چشم ارباب
۱۰ دقیقه بعد
طبیب:ارباب اتفاقی افتاده
کوک:این دختره رو چکاپ کن خودش میگه چیزی یادش نمی یاد و فراموشی گرفته
طبیب:بله ارباب فقط اگه میشه برید بیرون
کوک:باشه
بعد از چکاپ
طبیب:ارباب
کوک:بله
طبیب:ایشون راست میگن فراموشی گرفتند
کوک:باشه برو بیرون
طبیب:چشم
کوک در اتاق رو باز کرد
کوک:می خوای درباره چی بدونی(سرد)
ا.ت:الان تو چه زمانی هستیم
کوک:در سال ۱۰۳۸ هجریِ فرانسه
ا.ت:اوه خب من چرا دست و پاهام زخمیه
کوک:چون که کار اشتباهی انجام دادی و شکنجه شدی
ا.ت:چه کاری
کوک:دست به شیشه های خون من زدی
ا.ت:چی(ترس)
کوک:درسته من خون آشام ام
ا.ت:بقیه هم خبر دارن که تو خون آشامی
کوک:نه می خوام که این راز فقط بین خودم و خودت بمونه
ا.ت:من تو چه نسبتی داریم
کوک:تو برده منی
ا.ت:چیییی
کوک:آره
ا.ت:یعنی موقعی که به خون لازم داری خون منو می خوری
کوک:آفرین مغزت خیلی خوب کار میکنه می خواستم بگم که من الان گشنمه و نیاز به خون دارم
ا.ت:لطفا اینکار رو نکن
ادامه دارد.....
خب خب قرار بود از این سری شرط بزارم👍
لایک:۱۲
فالور هام بشن ۱۳۱ تا
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #اگوست_دی #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #استری_کیدز #بلک_پینک #اکسو #تی_اکس_تی #جی_ایدل #فلیکس #هیونجین #هان #چان #چانگبین #لینو #سونگمین #جونگین #جیسو #جنی #رزی #لیسا #کیپاپ #کیدراما
part:2
ویو ا.ت
بلند شدم که دیدم دستم به زنجیری که از سقف آویزون بود بسته شده و یه لباسی مثل لباس تیمارستانی ها تنم بود به دستام نگاه کردم که دیدم پر خون شده انگار کسی به اونا شلاق زده پاهامم که از دستام بدتر بود گردنم میسوخت انگار یه سوزن تیز رو تا ته کردن تو(کوچه به کوچه هی)گردنم که یهو دیدم مردی که انگار سرباز بود به طرف من اومد.
سرباز:میبینم که بهوش اومدید
ا.ت:تو کی هستی؟
سرباز:اوه(خنده) دیگه یعنی منم نمیشناسی
ا.ت:چی میگی تو دیوونه تو کی هستی(داد)
سرباز :یعنی می خوای بگی فراموشی گرفتی(پوزخند)
ا.ت:اگه بگم آره چه فکری میکنی؟
سرباز:پس بزار به پادشاه بگم
ا.ت:ما که تو کره جنوبی پادشاه نداریم
سرباز:اوه حتی پادشاهی که از خونش می خورد و شکنجه اش میکرد رو یادش نمی یاد
ا.ت:چی میگی تو(داد)
کوک:اینجا چه خبره(عربده)
سرباز سریع احترام گذاشت و رفت
ا.ت:تو کی هستی؟
کوک:چی میگی ا.ت مسخره بازیت گرفته؟
ا.ت:اما من واقعا هیچی یادم نمی یاد میشه بگی اصلا تو چه قرنی هستیم که اینجوری لباس پوشیدید
کوک:واقعا یادت نمی یاد یا خودت رو زدی به نفهمی
ا.ت:یکی به من بگه چه اتفاقی داره میوفته(بغض)
کوک:هوفففف نگهبان(داد)
نگهبان:بله ارباب
کوک:زنگ بزن به طبیب
نگهبان:چشم ارباب
۱۰ دقیقه بعد
طبیب:ارباب اتفاقی افتاده
کوک:این دختره رو چکاپ کن خودش میگه چیزی یادش نمی یاد و فراموشی گرفته
طبیب:بله ارباب فقط اگه میشه برید بیرون
کوک:باشه
بعد از چکاپ
طبیب:ارباب
کوک:بله
طبیب:ایشون راست میگن فراموشی گرفتند
کوک:باشه برو بیرون
طبیب:چشم
کوک در اتاق رو باز کرد
کوک:می خوای درباره چی بدونی(سرد)
ا.ت:الان تو چه زمانی هستیم
کوک:در سال ۱۰۳۸ هجریِ فرانسه
ا.ت:اوه خب من چرا دست و پاهام زخمیه
کوک:چون که کار اشتباهی انجام دادی و شکنجه شدی
ا.ت:چه کاری
کوک:دست به شیشه های خون من زدی
ا.ت:چی(ترس)
کوک:درسته من خون آشام ام
ا.ت:بقیه هم خبر دارن که تو خون آشامی
کوک:نه می خوام که این راز فقط بین خودم و خودت بمونه
ا.ت:من تو چه نسبتی داریم
کوک:تو برده منی
ا.ت:چیییی
کوک:آره
ا.ت:یعنی موقعی که به خون لازم داری خون منو می خوری
کوک:آفرین مغزت خیلی خوب کار میکنه می خواستم بگم که من الان گشنمه و نیاز به خون دارم
ا.ت:لطفا اینکار رو نکن
ادامه دارد.....
خب خب قرار بود از این سری شرط بزارم👍
لایک:۱۲
فالور هام بشن ۱۳۱ تا
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #اگوست_دی #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #استری_کیدز #بلک_پینک #اکسو #تی_اکس_تی #جی_ایدل #فلیکس #هیونجین #هان #چان #چانگبین #لینو #سونگمین #جونگین #جیسو #جنی #رزی #لیسا #کیپاپ #کیدراما
۱۴.۷k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.