ادامه پارت قبلی......زیاد بود توی یه پست جا نشد
ادامه پارت قبلی......زیاد بود توی یه پست جا نشد
ناگهان لبش رو روی لبهام قرار داد.....
انقدر سریع انجامش داد که نفهمیدم چی شد....
با سرعت ازش جدا شدم.....
اما همچنان نزدیکش بودم.....
+دیوونه شدی؟.....چیکار داری میکنی؟......ولم کن....
دستمو روی دستهاش قرار دادم تلاش کردم جداش کنم.....
لامصب با اینکه مسته ولی زورش همونقدر زیاده.....
+ول کن دیگه بابا عه.....
در حال تقلا بودم که دوباره لبهاش رو روی لبهام قرار داد....
اینبار دیگه طولش ندادم و از جام بلند شدم و رو به جونگ کوک که از مستی سرش افتاده بود.....گفتم
+دیوونه.....این چه کاری بود....خدایا.....چه اتفاقایی که امشب نیوفتاد....
سرشو بالا آورد و کمی چشمهاش رو باز کرد و رو به من گفت
-مگه......بوسیدن معشوقه توسط عاشق اشکالی داره؟
با حالت طلبکارانه رو بهش گفتم
+نه.......مشکلی نداره.......فقط مشکلش اینه که جنابعالی منو با معشوقه ی گرامیت اشتباه گرفتی......الانم مستی......وقتی مستیت بپره.....بفهمی چی شده.......خشتکمو میکشی رو سرم.....
خنده ی سرمستانه ای کرد و گفت
-نوچ.....نوچ.....نوچ.....اشتباه گفتی.....معشوقه ی من تویی.......تو....کیم ا/ت
چرا دروغ بگم......داشتم تحت تاثیر حرفاش قرار میگرفتم.....
اما باز نفس عمیقی کشیدم و به خودم مسلط شدم.......
+لطفا بس کن جناب جئون جونگ کوک......
دستمو گرفت و کشید ، طوری که مماس صورتش قرار گرفته بودم.....
نفس های داغش که بوی گند الکل رو میداد به صورتم میخورد.....
نفسم تو سینه حبس شده بود.....فقط به چشمهاش که نیمه باز بود نگاه میکردم
چرا بلند نمی شدم.....چرا پاهام توانایی بلند شدن نداشتن......جوری نشسته بودم و به چشمهاش زل زده بودم انگار بعد از سالها این چشمها رو از نزدیک می دیدم......چرا در حالی که حالم داشت از بوی الکل که تمام بدنش رو فرا گرفته بود،بهم میخورد،هنوز مماس صورتش نشسته بودم.....
نیمی از چشمهاش رو دوباره باز کرد.....که با باز شدن چشمهاش و گفتن اون جمله، همون لحظه...همون ساعت...نیمی از قلبم رو برد......
-دوست دارم......دوست دارم کیم ا/ت
شرایط
○۱۰۰ کامنت
○۱۰۰لایک
ناگهان لبش رو روی لبهام قرار داد.....
انقدر سریع انجامش داد که نفهمیدم چی شد....
با سرعت ازش جدا شدم.....
اما همچنان نزدیکش بودم.....
+دیوونه شدی؟.....چیکار داری میکنی؟......ولم کن....
دستمو روی دستهاش قرار دادم تلاش کردم جداش کنم.....
لامصب با اینکه مسته ولی زورش همونقدر زیاده.....
+ول کن دیگه بابا عه.....
در حال تقلا بودم که دوباره لبهاش رو روی لبهام قرار داد....
اینبار دیگه طولش ندادم و از جام بلند شدم و رو به جونگ کوک که از مستی سرش افتاده بود.....گفتم
+دیوونه.....این چه کاری بود....خدایا.....چه اتفاقایی که امشب نیوفتاد....
سرشو بالا آورد و کمی چشمهاش رو باز کرد و رو به من گفت
-مگه......بوسیدن معشوقه توسط عاشق اشکالی داره؟
با حالت طلبکارانه رو بهش گفتم
+نه.......مشکلی نداره.......فقط مشکلش اینه که جنابعالی منو با معشوقه ی گرامیت اشتباه گرفتی......الانم مستی......وقتی مستیت بپره.....بفهمی چی شده.......خشتکمو میکشی رو سرم.....
خنده ی سرمستانه ای کرد و گفت
-نوچ.....نوچ.....نوچ.....اشتباه گفتی.....معشوقه ی من تویی.......تو....کیم ا/ت
چرا دروغ بگم......داشتم تحت تاثیر حرفاش قرار میگرفتم.....
اما باز نفس عمیقی کشیدم و به خودم مسلط شدم.......
+لطفا بس کن جناب جئون جونگ کوک......
دستمو گرفت و کشید ، طوری که مماس صورتش قرار گرفته بودم.....
نفس های داغش که بوی گند الکل رو میداد به صورتم میخورد.....
نفسم تو سینه حبس شده بود.....فقط به چشمهاش که نیمه باز بود نگاه میکردم
چرا بلند نمی شدم.....چرا پاهام توانایی بلند شدن نداشتن......جوری نشسته بودم و به چشمهاش زل زده بودم انگار بعد از سالها این چشمها رو از نزدیک می دیدم......چرا در حالی که حالم داشت از بوی الکل که تمام بدنش رو فرا گرفته بود،بهم میخورد،هنوز مماس صورتش نشسته بودم.....
نیمی از چشمهاش رو دوباره باز کرد.....که با باز شدن چشمهاش و گفتن اون جمله، همون لحظه...همون ساعت...نیمی از قلبم رو برد......
-دوست دارم......دوست دارم کیم ا/ت
شرایط
○۱۰۰ کامنت
○۱۰۰لایک
۵۴.۵k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.