پارت ۲۴
پارت ۲۴
از زبان ات
بعد از شستن ظرفا رفتم تو اتاقم ،رفتم لباس خدمتکاریمو عوض کردم بجاش اون یه دست لباس ساده ای که برا خواب گذاشته بودن دیگرو پوشیدم
و رفتم تو سرویس بهداشتی و بعد از انجام کارای لازم اومدم بیرون،موهامو باز کردمو شونه زدمو ساده بافتم بعد رفتم رو رختخوابم تا برای خواب بعد از کمی فک کردن به بدبختایام چشام گرم شد و خوابم برد
هنوز تو خواب نازم بودم که با احساس کردن دست کسی رک شونم اکه داشت منو تکون میدادبیدار شدم دیدم اجوما بود
£ِدِع دختر پاش. دیگه لنگه ظهره خوابت چقد سنگینه
+بیدارم بخدا(پتو رو میکشه روسرش)
£ ارع میبینم پاشو دستو صورتتو بشور بیا پایین صبحونه آماده کنیم زود باش یالا!!
+باشهههه!ا
پاشدم رفتم تو دستشویی کارای لازمو انجام دادمو اومدم بیرون که اجوما گفت
£من میرم پایین تو هم آماده شو بیا میزو بچینیم
بعد رفت پایین منم بعد از شونه زدن موهام و تعویض لباسم رفتم پایین به کمک اجوما میزو چیدم و رفتم بالا ارباب رو واسه صبحانه خبر کردم بعد از اومدن ارباب براشون قهوه ریختم دوباره دستور داد بشینم و صبحونه بخورم بعد بهم گفت که قراره همیشه باهاشون غذا بخورم منم نشستم و شروع کردم به خوردن
پرش زمانی به بعد از اتمام صبحونه
از زبان ات
بعد از اتمام صبحونه ارباب از عمارت رفت بیرون برای کاراش که نمیدونم چیه!!منم میزو جمع کردم ظرفارو شستم بعد اجوما گفت برم اتاق ارباب رو تمیز کنم با اینکه خسته بودم ولی با سرقبول کردم چون فرصتی خوبی برای گشت اتاق جناب مین یونگی بود پس یه دستمال و یه شیشه پاک برداشتمو رفتم بالا زود رفتم از کندو شروع کردم همینطور که داشتم میگشتم کشو هارو تمیز میکردم ولی هیچی پیدا نکردم رفتن سمت یه کند سیاه دیگه که درش قفل بود هرچی کردم ولی کلیدی واسش پیدا نکردم اصلن چیزه خاصی نبود کلا میخواستم یه مدرکی پیدا کنم ببینم واسه چی منو آورده تو عمارتش!!همینجور داشتم میگشتم که صدای پا شنیدم زود همی چی رو مرتب کردم و رفتم سمت پنجره و شروع کردم
به تمیز کردن چون هم اظطراب هم داشتم عرق کرده بودم همینجور داشتم تمیز کاری میکردم که در اتاق وا شد.....
شرایط ۱۵ لایک
۱۰ کامنت
فالور۷۰ تا بشه
#بی_تی_اس #ویسگون #کیپاپ #فیک_بی_تی_اس #فیک_جونگ_کوک #فیک_اسمات #فیک_یونگی #فیک_شوگا
از زبان ات
بعد از شستن ظرفا رفتم تو اتاقم ،رفتم لباس خدمتکاریمو عوض کردم بجاش اون یه دست لباس ساده ای که برا خواب گذاشته بودن دیگرو پوشیدم
و رفتم تو سرویس بهداشتی و بعد از انجام کارای لازم اومدم بیرون،موهامو باز کردمو شونه زدمو ساده بافتم بعد رفتم رو رختخوابم تا برای خواب بعد از کمی فک کردن به بدبختایام چشام گرم شد و خوابم برد
هنوز تو خواب نازم بودم که با احساس کردن دست کسی رک شونم اکه داشت منو تکون میدادبیدار شدم دیدم اجوما بود
£ِدِع دختر پاش. دیگه لنگه ظهره خوابت چقد سنگینه
+بیدارم بخدا(پتو رو میکشه روسرش)
£ ارع میبینم پاشو دستو صورتتو بشور بیا پایین صبحونه آماده کنیم زود باش یالا!!
+باشهههه!ا
پاشدم رفتم تو دستشویی کارای لازمو انجام دادمو اومدم بیرون که اجوما گفت
£من میرم پایین تو هم آماده شو بیا میزو بچینیم
بعد رفت پایین منم بعد از شونه زدن موهام و تعویض لباسم رفتم پایین به کمک اجوما میزو چیدم و رفتم بالا ارباب رو واسه صبحانه خبر کردم بعد از اومدن ارباب براشون قهوه ریختم دوباره دستور داد بشینم و صبحونه بخورم بعد بهم گفت که قراره همیشه باهاشون غذا بخورم منم نشستم و شروع کردم به خوردن
پرش زمانی به بعد از اتمام صبحونه
از زبان ات
بعد از اتمام صبحونه ارباب از عمارت رفت بیرون برای کاراش که نمیدونم چیه!!منم میزو جمع کردم ظرفارو شستم بعد اجوما گفت برم اتاق ارباب رو تمیز کنم با اینکه خسته بودم ولی با سرقبول کردم چون فرصتی خوبی برای گشت اتاق جناب مین یونگی بود پس یه دستمال و یه شیشه پاک برداشتمو رفتم بالا زود رفتم از کندو شروع کردم همینطور که داشتم میگشتم کشو هارو تمیز میکردم ولی هیچی پیدا نکردم رفتن سمت یه کند سیاه دیگه که درش قفل بود هرچی کردم ولی کلیدی واسش پیدا نکردم اصلن چیزه خاصی نبود کلا میخواستم یه مدرکی پیدا کنم ببینم واسه چی منو آورده تو عمارتش!!همینجور داشتم میگشتم که صدای پا شنیدم زود همی چی رو مرتب کردم و رفتم سمت پنجره و شروع کردم
به تمیز کردن چون هم اظطراب هم داشتم عرق کرده بودم همینجور داشتم تمیز کاری میکردم که در اتاق وا شد.....
شرایط ۱۵ لایک
۱۰ کامنت
فالور۷۰ تا بشه
#بی_تی_اس #ویسگون #کیپاپ #فیک_بی_تی_اس #فیک_جونگ_کوک #فیک_اسمات #فیک_یونگی #فیک_شوگا
۹.۰k
۰۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.