رنگین کمان خاکستری

رنگین کمان خاکستری
پارت:۸
مات چهرش شده بودم که سرشو بالا کردو به چشمام نگاه کرد
لبخنده زیبایی گرمی زد اون قدر گرم که میتونست زندگی و کل گناهان منو ذوب کنه یا اگر مردم جهان درکی از همچین محبتی توی لبخندش داشتن کل جنگ ها متوقف میشد یا برای مدتی طولانی آتش بس اعلام میشد.

لبخندش پر رنگ ترشد و روی بینیش چین افتاد.
لیوان و پارچه رو از دستش گزاشت و به طرفم اومد.

سلام شیرینی کرد و منوی توی دستشو سمتم گرفت با صدای ملایمی گفت:
چی سفارش میدید آقا

در حالی که محو چشاش و اون لبخندش بودم دستشو جلوی چشام تکون داد و گفت : آقاا

به خودم اومدم و خودمو جمع کردم و منو رو از ش گرفتم .
باورم نمیشد این من بودم که با یه دختر به این حال افتاده بودم و دستو پامو گم کرده بودم با لکنت گفتم:
_ مم من یه قهوه میخوام

میخواست بره که دستشو گرفتم و کشوندمش روی صندلی روبه روم.
با چشمای گشاد بهم نگاه کرد وبه چشمام خیره شد .
هیچ حرفی نمیتونستم بزنم نه اون حرفی برای گفتن داشت نه من ولی یاید یکی یه چیزی میگفت

سکوتو شکستم و گفتم:
تو منو یادته؟

دست راستشو روی دست چپم گزاشت .
دستاش خیلی کوچیک و ظریف بود .
گرمای دستاش سرمای منو از بین می‌برد.
به چشمام خیره شدو گفت :
_بله من هیچ وقت لطفتونو فراموش نمیکنم

برای لحظه ای احساس کردم قلبم داره می تپه
+می تونم یکم باهاتون حرف بزنم .
یکم مکث کردو گفت :
_امم ببخشید ولی من کار دارم اگه بیشتر اینجا بمونم شاید برام درد سر بشه

+اشکال نداره من صبر میکنم

_ولی خیلی طول میکشه

+نه نه مشکلی نیست من صب میکنم
لبخندی زدو گفت باشه منم میگم همکارم قهوتونو بیاره
دیدگاه ها (۳)

من پاره شدم🤣🤣

من ۲ دستم شه کشته و ۳ بار در رفته ولی بازم میخوام خیلی حسه خ...

رنگین‌کمان خاکستریپارت: ۷ – ماشینو جلوی همون کافه‌ی همیشگی پ...

---رنگین‌کمان خاکستریپارت: ۶ – با چشمای پر از تعجب به وکیل ز...

پارت ۳ موضوع : نفرین عشق سیاه جی چا: بعد تموم شدن صدای جیغم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط