رمان رئیس جذاب من

🔮رمان رئیس جذاب من 🔮
Part 33
زینب گفت
ببخشید دیگه تکرار نمیشه
و پاشد رفت
مانی گفت
مامان نمیخوایید اخراجش کنید
مریم خانم گفت
حالا وایسا
رو کرد به منو گفت
ببخشید آیناز واقعا معذرت میخوام
بالبخند گفتم
مریم خانم چرا معذرت خواهی میکنید منم جای شما بودم همین فکری می‌کردم با اجازه ایی گفتمو رفتم اشپز خونه
مریم خانم آمد و گفت اینازه میشه بیایی
بله الان میام
و رفتیم اتاقش گفت
درو ببند و بیا بشین
رفتم نشستم که گفت
میدونم خیلی بی رحمی هستش ولی یه چیزی ازت میخوام
جان بفرمایید
امم چجوری بگم یه شرکتی هستش که پسرمم تو همون شرکت شریکه ولی یه پروژه هست که فقط متاهلا میتونند این پروژه رو بردارند
باتردید گفتم
خوب
امم و منم میخوام تا یه مدتی به عقد پسرم در بیایی
چیی مریم خانم شما چی دارین میگین
پاشدم که برم دستمو گرفت و گفت
این پروژه خیلی واسیه مانی مهمه لطفا التماست میکنم
آخ...آخه من هنوز به عقد ارسلان هستم
خب طلاق میگی هومم
خدای من این دیگه کیه
فکر میکنمو بهتون میگم
به هفته از اون روز میگذره اگه من با مانی عقد کنم میتونم انتقام تمام کارای ارسلان بگیرم ولی من احمق هنور عاشقشم ولی آیناز اون عشقش الکی بود الان نامزد داره
پاشدم برم جواب مریم خانومو بدم
بنظرتون جوابش چیه؟؟