Pt22
Pt22
سوفیا:کی گفته من تو رو دید میزدم تو خودت خجالت نمیکشی جلو یه خانوم محترم لخت میشی بعدشم من الان باهات قهرم هیچی منو قانع نمیکنه کوک:چرا قهری اون دختر سه روزه بود تو فکر کردی کسی میتونه حسی که من به تو دارم رو ازم بگیره دخترک صورتش رو از پسرک گرفته بود که پسرک چونه دخترک رو گرفت و به سمت صورت خودش گرفت و صورتش رو نزدیک صورت سوفیا کرد کوک:کی بهت میگه دلیل زنده بودنمو ازم بگیری مگه نگفتم چشات فقط رو من باشه هوم؟ پسرک دستایع دخترک رو دور گردنش انداخت و خودشم دور کمر دخترک رو گرفت سوفیا:حتی الانم زور گویی و من عاشق همین کاراتم دخترک سرش رو کج کرد و لبا پسرک رو بوسید بعد جدا شد که پسرک سیر نشد و لبا دخترک رو مک میزد و میخورد کوک دخترک رو بلند کرد و به سمت تخت برد و انداختش رو تخت و خودشم خوابید روش و موهایع دخترک رو نوازش میکرد و در کنارش لبا دخترک رو با فاصله و آروم میبوسید کوک:دیگه قهر نکن تو میخوای کوکی از شدت پشیمونی مریض شه هوم؟ سوفیا:نه نمیخوام باشه آشتیم کوکی دخترک دستشو رو بازو و بدن عضله ای کوک کشید سوفیا:دست بزنم کوک:مال تو دخترک دستشو رو عضله ها شکمش کشید که چهرش به شدت کیوت شده بود که کوک تحملش تموم شد و سرشو تو گردن دخترک برد دخترک سرشو کمی بالا گرفت که بوسه ها تبدیل به قلقلک شد دخترک خندید کوک:میخواستی انقدر خوردنی نباشی سوفیا:کوک نکن قلقلکم میاد (خنده ریز) کوک هم خندید بعد تو بغل هم دراز کشیدن و خوابیدن نیمه هایه شب بود کوک با صدا ناله و گریه سوفیا بیدار شد صورتش خیس بود و تو خواب زمزمه میکرد کوک:سوفیا سوفیا عشقم کوک چند بار سوفیا رو تکون داد و بلاخره سوفیا از خواب پرید کمی به دور و برش نگاه کرد کوک:سوفیام خوبی سوفیا:کوک تویی کوک:آره منم سوفیا بلند شد نشست به کوک نگاه کرد و خودشو تو بغل کوک جا داد سوفیا:میترسم کوک:خواب چی دیدی سوفیا:خواب دیدم اون اون مرده کوک:ناپدریت سوفیا:اوهوم میخواست منو با خودش ببره(گریه) کوک دخترک رو محکم بغل کرد و اونو رو پاش نشوند کوک:هیشش هیچی نیست همش خواب بوده همش گریه نکن نمیزارم حتی یک قدمیتم سبز شه چه برسه به اینکه ببرتت دخترک آروم شد به کوک نگاه کرد و کوک لبا دخترک رو بوسید مثل وقتی که دخترک کوچیک بود و از خواب با ترس میپرید پسری که اونو تو بغلش میگرفت تا بخوابه
فلش بک به پنج سال قبل
سوفیا:دودی خوافه بت دیدم پسرکوچولو دخترک رو تو بغلش خوابوند و لپش رو بوسید کوک:من اینجام کوشولو بیخواب
سوفیا:کی گفته من تو رو دید میزدم تو خودت خجالت نمیکشی جلو یه خانوم محترم لخت میشی بعدشم من الان باهات قهرم هیچی منو قانع نمیکنه کوک:چرا قهری اون دختر سه روزه بود تو فکر کردی کسی میتونه حسی که من به تو دارم رو ازم بگیره دخترک صورتش رو از پسرک گرفته بود که پسرک چونه دخترک رو گرفت و به سمت صورت خودش گرفت و صورتش رو نزدیک صورت سوفیا کرد کوک:کی بهت میگه دلیل زنده بودنمو ازم بگیری مگه نگفتم چشات فقط رو من باشه هوم؟ پسرک دستایع دخترک رو دور گردنش انداخت و خودشم دور کمر دخترک رو گرفت سوفیا:حتی الانم زور گویی و من عاشق همین کاراتم دخترک سرش رو کج کرد و لبا پسرک رو بوسید بعد جدا شد که پسرک سیر نشد و لبا دخترک رو مک میزد و میخورد کوک دخترک رو بلند کرد و به سمت تخت برد و انداختش رو تخت و خودشم خوابید روش و موهایع دخترک رو نوازش میکرد و در کنارش لبا دخترک رو با فاصله و آروم میبوسید کوک:دیگه قهر نکن تو میخوای کوکی از شدت پشیمونی مریض شه هوم؟ سوفیا:نه نمیخوام باشه آشتیم کوکی دخترک دستشو رو بازو و بدن عضله ای کوک کشید سوفیا:دست بزنم کوک:مال تو دخترک دستشو رو عضله ها شکمش کشید که چهرش به شدت کیوت شده بود که کوک تحملش تموم شد و سرشو تو گردن دخترک برد دخترک سرشو کمی بالا گرفت که بوسه ها تبدیل به قلقلک شد دخترک خندید کوک:میخواستی انقدر خوردنی نباشی سوفیا:کوک نکن قلقلکم میاد (خنده ریز) کوک هم خندید بعد تو بغل هم دراز کشیدن و خوابیدن نیمه هایه شب بود کوک با صدا ناله و گریه سوفیا بیدار شد صورتش خیس بود و تو خواب زمزمه میکرد کوک:سوفیا سوفیا عشقم کوک چند بار سوفیا رو تکون داد و بلاخره سوفیا از خواب پرید کمی به دور و برش نگاه کرد کوک:سوفیام خوبی سوفیا:کوک تویی کوک:آره منم سوفیا بلند شد نشست به کوک نگاه کرد و خودشو تو بغل کوک جا داد سوفیا:میترسم کوک:خواب چی دیدی سوفیا:خواب دیدم اون اون مرده کوک:ناپدریت سوفیا:اوهوم میخواست منو با خودش ببره(گریه) کوک دخترک رو محکم بغل کرد و اونو رو پاش نشوند کوک:هیشش هیچی نیست همش خواب بوده همش گریه نکن نمیزارم حتی یک قدمیتم سبز شه چه برسه به اینکه ببرتت دخترک آروم شد به کوک نگاه کرد و کوک لبا دخترک رو بوسید مثل وقتی که دخترک کوچیک بود و از خواب با ترس میپرید پسری که اونو تو بغلش میگرفت تا بخوابه
فلش بک به پنج سال قبل
سوفیا:دودی خوافه بت دیدم پسرکوچولو دخترک رو تو بغلش خوابوند و لپش رو بوسید کوک:من اینجام کوشولو بیخواب
۱۲.۷k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.