ناجی پارت

#ناجی #پارت١۶
باید پرده ها شسته میشد لوستر ها تمیز میشد مواد های شوینده رو لیست کردم
تصمیم گرفتم ک با نگار برم خرید و بزارم برای غروب
نشستم جلوی تلویزیون ک فیلم ببینم اما فکرم درگیر مهمونی بود ک چی درست کنم میتونستم سوپ شیر درست کنم قرمه سبزی و قیمه با شوید باقالی پلو با گوشت برنج سفید هم درست کنم و کوبیده از بیرون سفارش بدم فکر کنم خوب باشه اصلا چند نفرن؟!باید بعدا ب اقاجون زنگ بزنم و بپرسم سالاد اندونزی و سالاد کاهو هم باشه عااالی میشه دسر هم کنارش باشه چیی میشه
ینی میرسم اینهمه کار کنم تو همین فکرا بودن ک ی صدایی از پشت سرم اومد و رشته افکارمو پاره پوره کرد ب سمت صدا برگشتم محمد بود
-خواب بودی
+ن تو فکر بودم
-معلومه خیلی تو فکر بودی ساعت ٢بعد از ظهره و ناهار نخوردیم
ب ساعت نگاه کردم راست میگفت انقدر غرق فکر بودم ک نفهمیدم چجوری گذشت
ناهارو کشیدم و رو میز چیدم بدون حرفی ناهار خوردیم من درگیر فکر بودم و نفهمیدم ک چجوری خوردم ناهارو ک خورد تشکر ریزی کرد و رفت نمیدونم چرا تصور میکرد ک من مستخدم اون هم هستم حرفی نزدم میزو جمع کردم
ظرفا رو شستم و جلوی تلویزیون روی کاناپه دراز کشیدم محمد معلوم نبود کجاست گوشیم زنگ خورد نگار بود
-الو
+الو سلام
-سلام درو باز کن
یهو پریدم و ب ساعت نگاه کردم ساعت ۴بود
+اومدم اومدم
تلفنو قطع کردم و رفتم حیاط درو باز کردم نگار پرید بغلم
ی ماچ ابدارش کردم بعد ک از بغلم اومد بیرون گفت
-چطوری تووووو
+خوبم عشقم
ی خورده ک رفتیم جلو خونه کاملا مشخص شد یهو جیغ کشید و گفت
-وااااااای دختر اومدی توقصر
یهو محمد از پشتش در اومد اب دهنمو ب زور قورت دادم نگار هم ادامه داد
-لعنتی تو از فرش ب عرش ک هیچ ب فراتر از عرش رسیدی
ب محمد نگاه میکردم و ب نگار میگفتم
+خب باشه باشه دیگ
-چی چیو باشه باشه خونه در حد کاخ سفیده جون میده بری وسط کمرتو ببری راست ببری چب اینجوری اینجوری اینجوری
همینطور ک میرقصید روشو برگردوند اونور و محمد دید و همونجور ک ی دستش بالا بود و کمرش سمت راست بود گیر کرد هول شد و گفت
-سلام
بعد ی نگاه ب خودش کردو جمع و جور شد و خیلی با خونسردی گفت
-فرینا جان معرفی نمیکنی
+اقا محمد هستن مثله من اینجا کار میکنن
-اععع پس خودمونیه
محمد گفت
*سلام خوش اومدین
حرفی اضافه ای نزد و رفت
-این چشه
+نگار
-ها
+مرسی خونسردی مرسی اعتماد ب نفس واقعا خداقوت
-چطور
+هیچی عشقم تو راحت باش اتفاقی نیوفتاده
-اره میگم اتفاقی نیوفتاده
لبخندی زدم
پ.ن
ببخشید دیر شد بخاطر دربی بود
مرسی
همراهتون....
دیدگاه ها (۲۶)

این اهنگ از جمله اهنگی بود ک خیلی دلم گرفت با گوش کردنشبعضی ...

اگه وقت داری بخونادمای زیادی هستن ک فکر میکنن ب همه چی ب نوع...

#ناجی #پارت_١۵-قربونت منم خوبم ن الان توراهم غروب میرسم +ب خ...

#ناجی #پارت_١۴ظرفا رو جمع کردم ک ببرم بشورم اقاجون اومد تو ا...

سلام فیک جدید به همراه انجام فیک قبلی اسلاید ۲ تو سولی می‌فه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط