هنوز هم

هنوز هم ،
حوالی خواب های
شبانه ام
پرسه میزنی
دیر وقت است ،
آرام بگـــــــیر
بُگذار
یک امشب را
آسوده بخوابم……
دیدگاه ها (۳)

غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبودمن‌که پیشانی نوشتم جز پریش...

عطریکه از توماندیادگاری،هرروزچندین بارجانم رامی گیرد.تو....آ...

زن جوانی نوشته بود:پول تن فروشی ام رابـه زن همسایه قرض دادمت...

جایَت کنارم خالیستمثلِ نبات کنارِ چای مثلِ گلپر رویِ انار مث...

#سناریو موضوع= وقتی نصفه شب میره پیششون بخوابی{برادر بزرگتر}...

رمان (نه تومیوکا سان) چپتر۲

وقتی یک پسر ۴:۳۰دقیقه صبح از خونه میزنه بیرون وشب

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط