عاشقانه
در مصیبت خانه ی دل آتش سوزان توست ،
دام خورشید نگاهت آتش فردای کیست ؟
آنکه با جانش به نقد جان خریداراست منم ،
نرگس چشم سیاهت ، جلوه ی شهلای کیست ؟
نیست همتای تو مارا در جهان هستی ام ،
آخر ای پیمان شکن رعنایِ من ، همتای کیست ؟
تا ابد باخود بدین عهدم مکن پیوند باز ،
خیلِ غم چون بر نشانم ؟ خاطرت سودای کیست ؟
هیچکس را این مصیبتهای بی پایان مباد ،
ای سر وجانم فدایت ، آن صنم رسوای کیست ؟
شرم دارم مینویسم این چنین با چشم تر ،
باده ی لعل لبت پیمانه ی شبهای کیست ؟
یک دو روزی بیشتر راحم نَمانَد می رود ،
زنده دل را گور کردن از دلِ خارای کیست ؟
دام خورشید نگاهت آتش فردای کیست ؟
آنکه با جانش به نقد جان خریداراست منم ،
نرگس چشم سیاهت ، جلوه ی شهلای کیست ؟
نیست همتای تو مارا در جهان هستی ام ،
آخر ای پیمان شکن رعنایِ من ، همتای کیست ؟
تا ابد باخود بدین عهدم مکن پیوند باز ،
خیلِ غم چون بر نشانم ؟ خاطرت سودای کیست ؟
هیچکس را این مصیبتهای بی پایان مباد ،
ای سر وجانم فدایت ، آن صنم رسوای کیست ؟
شرم دارم مینویسم این چنین با چشم تر ،
باده ی لعل لبت پیمانه ی شبهای کیست ؟
یک دو روزی بیشتر راحم نَمانَد می رود ،
زنده دل را گور کردن از دلِ خارای کیست ؟
۵.۳k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲