عاشقانه
حدیث عشق پنهان را تو باور میکنی یا نه
عزیزم! بوسه از لبهام تو نوبر میکنی یا نه
منم شیداتر از مجنون صحراگرد دیوانه
بگو عشقم! که با دیوانه ات سر میکنی یا نه
من از بس غصه خوردم له شدم توی غزلهایم
گل غم توی اشعارم تو پرپر میکنی یا نه
سرور از دفتر تقدیر من خط خورد بی منت
دو چشم ذوق شعرم را بگو تر میکنی یا نه
تن خیس زمستانم به دستانت گره خورده
شب پاییز را چون سیزده!! در میکنی یا نه
نگاه سرد و غمگینم ردیف تازه ای دارد
بگو دیوان شعرم را تو بهتر میکنی یانه
تو حس خفته در پستوی دنج ذهن من هستی
کلاف آرزوهای مرا سر میکنی یا نه
عزیزم! بوسه از لبهام تو نوبر میکنی یا نه
منم شیداتر از مجنون صحراگرد دیوانه
بگو عشقم! که با دیوانه ات سر میکنی یا نه
من از بس غصه خوردم له شدم توی غزلهایم
گل غم توی اشعارم تو پرپر میکنی یا نه
سرور از دفتر تقدیر من خط خورد بی منت
دو چشم ذوق شعرم را بگو تر میکنی یا نه
تن خیس زمستانم به دستانت گره خورده
شب پاییز را چون سیزده!! در میکنی یا نه
نگاه سرد و غمگینم ردیف تازه ای دارد
بگو دیوان شعرم را تو بهتر میکنی یانه
تو حس خفته در پستوی دنج ذهن من هستی
کلاف آرزوهای مرا سر میکنی یا نه
۵.۰k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲