عاشقانه
قدری آهسته...دلم پشت غزل جامانده
دلِ حساس ،دلِ خسته ،دلِ وامانده
می دوی تند ،جوانی و ندارد نفسی
دلِ از تاب و تب افتاده و تنها مانده
جریان داری و تقدیر و قضا یار تواند
دل من ماهیِ دور از لب دریا مانده
روبروی تو درِ باغ خدا بازاست و ...
دل من دردل خشکیده ی صحرا مانده
قدری آهسته که دیدار تو حتی از دور
دردلم آتش عشقی ست که برپا مانده
قدراین یک غزل ای کاش کنارم باشی
می روی..سخت نگیر..سهم تو فردا مانده
دلِ حساس ،دلِ خسته ،دلِ وامانده
می دوی تند ،جوانی و ندارد نفسی
دلِ از تاب و تب افتاده و تنها مانده
جریان داری و تقدیر و قضا یار تواند
دل من ماهیِ دور از لب دریا مانده
روبروی تو درِ باغ خدا بازاست و ...
دل من دردل خشکیده ی صحرا مانده
قدری آهسته که دیدار تو حتی از دور
دردلم آتش عشقی ست که برپا مانده
قدراین یک غزل ای کاش کنارم باشی
می روی..سخت نگیر..سهم تو فردا مانده
۵.۱k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲