P29
(رسیدن دم در خونه ا/ت تا ماشین وایساد سریع پیاده شد و رفت تو خونه کای م پشت سرش رفت ا/ت رفت تو آشپزخونه در یخچال و باز کرد و یه قرص سر درد در اورد و با یه لیوان اب خورد کای اومد تو اشپز خونه)
کای:خب بگو چی شده حرف زدن سبکت میکنه
ا/ت:از حرف زدن فرار نمیکنم فقط سرم درد میکرد اومدم یه قرص بخورم
کای:باشه برو بشین تو حال قهوه میارم باهم حرف بزنیم
ا/ت:باشه
(ا/ت رفت بیرون رو مبل نشست و کایم چند دقیقه بعد رفت پیشش به قهوه گذاشت روی میز رو بروش ا/ت گفت)
ا/ت:مرسی
کای:خواهش منتظرم
ا/ت:خب یادته که اومد اینجا گفت میخواد خصوصی صحبت کنه
کای:ارع
ا/ت:بعد از خوردن قهوه گفتش که من پشیمونم بیا برگردیم به هم منم یادم اومد زنیکه کیه
کای:خب کیه
ا/ت:همونیه که اون شب دم در خونه بغلش کرد
کای:جدی میگی بعد از اونم باهاش رفته تو رابطه
ا/ت:تازه وایسا بعدش گفت.....................
(بعد همه چی رو براش تعریف کرد)
کای:واقعا الان حالت خوبه
ا/ت:اوهوم
کای:میدونی چرا بعد این همه مدت انقدر ناراحت شدی
ا/ت:چرا
کای:چون تو هنوزم دوسش داری
ا/ت:کای باز شروع کردی
کای:نه ا/ت ببین تو این همه مدت خودتو زده بودی به کوچه علی چپ خیال میکردی بهت خیانت نکرده و دوسش داشتی اما وقتی امروز همه چی رو با زبون خودش گفت دلت شکست
ا/ت:اصن میدونی چیه ارع عاشقشم چیکار کنم نمیتونم نمیتونم فراموشش کنم چرا چون من یه احمقم(با بغض)
کای:ا/ت
ا/ت:ارع من احمقم خرم چون بعد اون همه اتفاق که حتی یه بار سراغمو نگرفت دوسش دارم(با بغض)
(کای میره ا/ت و بغل میکنه و ا/ت تو بغل کای بغضش میترکه و شروع میکنه به گریه کردن)
ا/ت:چرا من اینطوریم چرا(با گریه)
کای:اروم باش میخوای دوباره به دستش بیاری برو پیشش
ا/ت:میدونی چیه یه تصمیم گرفتم از این به بعد دیگه قلبی نیست که بخواد برای تهیونگ بتپه (دماغشو میکشه بالا)
کای:مسخره بازی در نیار تو هنوزم دوسش داری
ا/ت:نه از این به بعد نه ندارم
کای:خب میخوای چیکار کنی
ا/ت:نمیدونم
کای:به نظر من لجبازی نکن اینطوری دل خودت بد تر میشکنه
ا/ت:ببین از این به بعد هیچی چیزی نیست که مربوط به تهیونگ باشه که تو قلب من باشه دیگه در بارش حرف نزن ولی مرسی که سر بحثو باز کردی
کای:الان بهتری
ا/ت:ارع حرف زدن حالمو خوب کرد
کای:ارع من حرف زدم تو داد زدی سرم
ا/ت:ببخشید
کای:من این معذرت خواهی رو نمیخوام
ا/ت:چی میخوای
کای:یه کاری بهت بگم انجام میدی
ا/ت:بله هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره
کای:باشه پس من دیکه باهات حرف نمیزنم
ا/ت:باشه بابا دل نازک بگو
کای:من....از....
ا/ت:خب
کای:من...از....مینهو
ا/ت:بقیش
کای:خوشم....
ا/ت:بابا جون به لبمون کردی چی میخوای
کای:من از مینهو خوشم میاد(با صدای اروم)
ا/ت:چیییییییییی(جیغ)
کای:خب بگو چی شده حرف زدن سبکت میکنه
ا/ت:از حرف زدن فرار نمیکنم فقط سرم درد میکرد اومدم یه قرص بخورم
کای:باشه برو بشین تو حال قهوه میارم باهم حرف بزنیم
ا/ت:باشه
(ا/ت رفت بیرون رو مبل نشست و کایم چند دقیقه بعد رفت پیشش به قهوه گذاشت روی میز رو بروش ا/ت گفت)
ا/ت:مرسی
کای:خواهش منتظرم
ا/ت:خب یادته که اومد اینجا گفت میخواد خصوصی صحبت کنه
کای:ارع
ا/ت:بعد از خوردن قهوه گفتش که من پشیمونم بیا برگردیم به هم منم یادم اومد زنیکه کیه
کای:خب کیه
ا/ت:همونیه که اون شب دم در خونه بغلش کرد
کای:جدی میگی بعد از اونم باهاش رفته تو رابطه
ا/ت:تازه وایسا بعدش گفت.....................
(بعد همه چی رو براش تعریف کرد)
کای:واقعا الان حالت خوبه
ا/ت:اوهوم
کای:میدونی چرا بعد این همه مدت انقدر ناراحت شدی
ا/ت:چرا
کای:چون تو هنوزم دوسش داری
ا/ت:کای باز شروع کردی
کای:نه ا/ت ببین تو این همه مدت خودتو زده بودی به کوچه علی چپ خیال میکردی بهت خیانت نکرده و دوسش داشتی اما وقتی امروز همه چی رو با زبون خودش گفت دلت شکست
ا/ت:اصن میدونی چیه ارع عاشقشم چیکار کنم نمیتونم نمیتونم فراموشش کنم چرا چون من یه احمقم(با بغض)
کای:ا/ت
ا/ت:ارع من احمقم خرم چون بعد اون همه اتفاق که حتی یه بار سراغمو نگرفت دوسش دارم(با بغض)
(کای میره ا/ت و بغل میکنه و ا/ت تو بغل کای بغضش میترکه و شروع میکنه به گریه کردن)
ا/ت:چرا من اینطوریم چرا(با گریه)
کای:اروم باش میخوای دوباره به دستش بیاری برو پیشش
ا/ت:میدونی چیه یه تصمیم گرفتم از این به بعد دیگه قلبی نیست که بخواد برای تهیونگ بتپه (دماغشو میکشه بالا)
کای:مسخره بازی در نیار تو هنوزم دوسش داری
ا/ت:نه از این به بعد نه ندارم
کای:خب میخوای چیکار کنی
ا/ت:نمیدونم
کای:به نظر من لجبازی نکن اینطوری دل خودت بد تر میشکنه
ا/ت:ببین از این به بعد هیچی چیزی نیست که مربوط به تهیونگ باشه که تو قلب من باشه دیگه در بارش حرف نزن ولی مرسی که سر بحثو باز کردی
کای:الان بهتری
ا/ت:ارع حرف زدن حالمو خوب کرد
کای:ارع من حرف زدم تو داد زدی سرم
ا/ت:ببخشید
کای:من این معذرت خواهی رو نمیخوام
ا/ت:چی میخوای
کای:یه کاری بهت بگم انجام میدی
ا/ت:بله هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره
کای:باشه پس من دیکه باهات حرف نمیزنم
ا/ت:باشه بابا دل نازک بگو
کای:من....از....
ا/ت:خب
کای:من...از....مینهو
ا/ت:بقیش
کای:خوشم....
ا/ت:بابا جون به لبمون کردی چی میخوای
کای:من از مینهو خوشم میاد(با صدای اروم)
ا/ت:چیییییییییی(جیغ)
۳۹.۰k
۰۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.