پارت

#پارت_36

چشامو بهش دوختم ، رد اشک توی صورتش معلوم بود ، چش ماش خیس بود و داشت گریه میکرد دلمو اتیش میزد وقتی چشماش خیس میشد ، میدونستم اگ برگردم علیسان سر حرفش میمونه و کاریم نداره ولی اینم میدونم که دیگه قرار نی بهم اعتماد کنه اما هیچ کدوم از اینا واسم مهن نیست ، من فقط نمیخوام چشمای ساحلو خیس ببینم ،،، دستامو قاب صورتش کردمو گرفتم ...


- من هیچ وقت ولت نمیکنم باشه ؟

+ قول میدی؟¿

- معلومه که قول میدم تو نگران هیچی نمیشه من ازت محافظت میکنم

+ ممنونم :)

فرستادمش پشتمو شروع کردم به تیر اندازی کردن که یهو صدای در گیری دو برابر شد ، فک کنم نیروی کمکی اهورا خان رسیدی بودن ، نمیتونستم ریسک کنم پس دست ساحلو کشیدو با خودم بهشو بردم بالا ،،،

+ چیشده

- وسایلتو جم کن باید بزنیم بیرون

+ مگه بابام اینا نیومدن خب با اونا میریم دیگه

- مطمئنا علیسان بازم نیرو میفرسته نمیتونم سر جون تو ریسک کنم ساحل لطفا بهم اعتماد کن

+ بهت اعتماد دارم ولی..

- ولی نداره الانم زنگ بزن به بابات بگو داری باهام میای

زنگ زدو گفت اول یکم مخالفت کردن ولی وقتی دلیلمو براشون گفتم چیزی نگفتن ، وسایلو جم کردیمو از راه مخفی خونه داشتیم میزدیم بیرون که ....
دیدگاه ها (۲)

#پارت_37رسیدم به در خروجی از لای در بیرونو نگا کردم که دیدم ...

#پارت_38غذا رو که خوردیم بدون اینکه وقتو از دست بدیم راه افت...

#پارت_35ساحل جیغ کشیدو بدو بدو اومد سمتم ...+ آرتام چیشده چه...

#پارت_34بلاخره بعد دوساعت جیغ جیغ کردن فیلم تموم شد یه نعس ر...

#عشق_جنایت 🔪پارت50یِنا:خودم فهمیدم چی شده(زیر لب)جینو:چیزی گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط