پسرا داشتن خونه رو تمیز میکردم که
پسرا داشتن خونه رو تمیز میکردم که
یک مرد با شادی اومد تو
مرد:عزیزم .....
آت هم با شادی و شوق و ذوق اومد
بغلش
آت:یا دلم برات تنگ شده بود
مرد:دل منم برات تنگ شده بود
آت رو گزاشت رو شونه اش رو رفت بالا به سمت اتاق آت
به بهونه تمیز کردن راهرو به سمت اتاق آت رفتیم
اما صدای اه و ناله میومد
ای...این صدای آت هستش ؟
نه امکان ندارد نه
از گوشه در نگاه کردیم و با چیزی که دیدم .........
یک مرد با شادی اومد تو
مرد:عزیزم .....
آت هم با شادی و شوق و ذوق اومد
بغلش
آت:یا دلم برات تنگ شده بود
مرد:دل منم برات تنگ شده بود
آت رو گزاشت رو شونه اش رو رفت بالا به سمت اتاق آت
به بهونه تمیز کردن راهرو به سمت اتاق آت رفتیم
اما صدای اه و ناله میومد
ای...این صدای آت هستش ؟
نه امکان ندارد نه
از گوشه در نگاه کردیم و با چیزی که دیدم .........
- ۱.۶k
- ۳۰ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط