متعلق به او

متعلق به او:
#part:36
سئول وارد عمارت شد
+چقدر خوشگله اینجا بخاطر همین این همه خدمتکار و بادیگارد داری؟
_اوهوم خونه خودته عزیزم
هردو از پله ها بالا رفتن خدمتکارا همه جمع شدن
_گوش کنید این دختر اینجا خانوم این خونست از این بعد حرف اون حرفه منم هست همتون بهش خدمت میکنید کوچیک ترین بی احترامی بهش نبینم وگرنه اخراجید
+سلام من پارک سئولم خوشحالم باهاتون آشنا میشم
همه تعظیم کردن
...به این عمارت خوش اومدید خانوم
کوک دست سئول رو گرفت و با خودش برد
+اتاق من کجاست؟
_شما تو اتاق من میخوابی
+یعنی باهم بخوابیم؟
کوک به طرف سئول برگشت
_تو نمیخوای پیش من بخوابی؟یعنی بدون من میتونی بخوابی
+معلومه که نمیتونم بریم
کوک خنده ای کرد و وسایلایه سئول رو برد تو اتاقش سئول لباس هاشو تو کمد کناری که خالی بود آویزون کرد کوک رفته بود پایین قوطی قرصاش رو تو گوشه گذاشت لباسشو عوض کرد و رفت بیرون از اتاق نگاهی به اطراف خونه انداخت و از پله ها پایین رفت با دیدن کوک سر میز شام به طرفش رفت کوک لبخندی زد دستشو باز کرد که سئول بره و تو بغلش بشینه سئول هم رفت و رو پایه کوک نشست
_حتما خیلی گشنته
هردو شروع کردن به غذا خوردن
دیدگاه ها (۴)

این یه فکیشنه که تو اینستا میزارم اگه اینستا دارید بگید آیدی...

متعلق به او:#part37سئول بخاطر معدش وسط دیگه نخورد _نمیخوری د...

متعلق به او:#part:35+نرو بیرون باشه؟_نمیرم همینجام...درد دار...

متعلق به او:#part:34سئول به طرف کوک برگشت +مگه میشه اولین هد...

این آقا تو فاز یک اندیشه زیر یه پله زندگی میکنه ، این خانوم ...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۴۹ویو کوک خیلی تحریک شده بودم ولی داد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط