با منی و خاطرت دارد هوای دیگری
با منی و خاطرت دارد هوای دیگری
ماه من هستی و با صدها ستاره می پری
فتنه ای افکنده بر جانم طلسم چشم تو
می کنی جادو مرا با صد هزار افسونگری
رفتی و رفت از بَرَم بعد از تو شادی و سُرور
عشق را از من گرفتی با نگاهی سَرسَری
می نشینی با رقیبان و نمی بینی مرا
بی وفا، نامهربان، کمتر بفرما دلبری
رنگ زردم را که دیدی، حال قلبم را نپرس!
خوب می دانی که دارد با تو حال بهتری
عهد بستی با دلم، گفتی که او را عاقبت
با خودت تا شهر خوب عاشقیها می بری
می نویسم عشق را مصرع به مصرع در غزل
بعد مرگم هست دیوانی مزیّن ،،،می خری؟!
می رسد روزی که احساس دلم پرپر شود
این تو هستی تا ابد با غصّه ی ناباوری
واگذارت می کنم بر خالق عادل اگر
بار دیگر گر ببینم با رقیبان می پری
ماه من هستی و با صدها ستاره می پری
فتنه ای افکنده بر جانم طلسم چشم تو
می کنی جادو مرا با صد هزار افسونگری
رفتی و رفت از بَرَم بعد از تو شادی و سُرور
عشق را از من گرفتی با نگاهی سَرسَری
می نشینی با رقیبان و نمی بینی مرا
بی وفا، نامهربان، کمتر بفرما دلبری
رنگ زردم را که دیدی، حال قلبم را نپرس!
خوب می دانی که دارد با تو حال بهتری
عهد بستی با دلم، گفتی که او را عاقبت
با خودت تا شهر خوب عاشقیها می بری
می نویسم عشق را مصرع به مصرع در غزل
بعد مرگم هست دیوانی مزیّن ،،،می خری؟!
می رسد روزی که احساس دلم پرپر شود
این تو هستی تا ابد با غصّه ی ناباوری
واگذارت می کنم بر خالق عادل اگر
بار دیگر گر ببینم با رقیبان می پری
۴.۲k
۰۸ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.