فراموشی پارت

فراموشی پارت ۶
دیانا:متوجه نمیشم چی میگید
ارسلان :خب لعنتی ی نگا ب اون شناسنامت بنداززز ببین ی بدبختییی ب نام ارسلان کاشی داخلش نوشته شده
دیانا:سریع شناسناممو نگا انداختم دیدم بله این مردی که جلوم ایستاده شوهرمه
اروم گفتم:خب طلاق میگیریم
ارسلان:دس دیانارو گرفتم و بردمش تو خونه
گفتم دیانا میفمی چی داری میگی منو تو ی بچه داریم من حتی اگر ازت متنفرم بشم ب خاطر بیتا هیچوقت طلاقت نمیدم
دیانا: خب میشه دخترمو ببینم
ارسلان:بردمش پیش بیتا
که اشکش سرازیر شد
دیدگاه ها (۳)

فراموشی پارت ۷ دیانا:با خودم گفتم این بچه منه!من کی انقدر بز...

فراموشی پارت ۵ارسلانبیتارو بردم خونه خودم وارد پارکینگ که شد...

فراموشی پارت ۴سارا:الاغ طرف یادش نمیومد اسمش چیه بیتارو یادش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط