برفقرمز
#برف_قرمز
#pert10
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
ایزانا خیلی ناز خوابیده بود
که ایزانا چشم ها شو وا کرد
ایزانا: بیدار شدی ملکه من
ا.ت : من ملکه تو نیستم * باد کردن یکی از لوپ ها
ایزانا : هستی و خواهی بود
ا.ت : من ملکه تو نیستم و این هم دلم درد میکنه
و هم باهات آشتی نکردم
ایزانا : این قدر بد جنس نباش بیا بغلم
ا.ت : نمیخوام
ایزانا : تو درست بشو نیستی
ایزانا ا.ت رو گرفت و کشوند بغل خودت
و دلش رو مالید
ایزانا : خوب استراحت کن چون باید بریم برای تمرین
ا.ت : باشه * کمی سرخ شده و لحن آروم
دو ساعت بعد
ایزانا :خب دیگه رسیدیم
ا.ت و ایزانا به صحنه تمیرین رفتن
هنوز هیچ کسی نیومده بود
برای همین رفتن داخل اتاق استراحت تا بقیه بیان
ا.ت : ایزانا دوست دختر چی شد *سرد
ایزانا یک نگاهی به ا.ت کرد و گفت
ایزانا : ولش کردم چون ازش خوشم نمیومد
ا.ت : اره جون خودت
ایزانا : تا بقیه بیان ملکه میای بغلم
ا.ت : باشه
ا.ت رفت بغل ایزانا و ایزانا رو بغل کرد
~♡~°~♡~°~♡~°~♡~°~♡~°~♡~°
#pert10
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
ایزانا خیلی ناز خوابیده بود
که ایزانا چشم ها شو وا کرد
ایزانا: بیدار شدی ملکه من
ا.ت : من ملکه تو نیستم * باد کردن یکی از لوپ ها
ایزانا : هستی و خواهی بود
ا.ت : من ملکه تو نیستم و این هم دلم درد میکنه
و هم باهات آشتی نکردم
ایزانا : این قدر بد جنس نباش بیا بغلم
ا.ت : نمیخوام
ایزانا : تو درست بشو نیستی
ایزانا ا.ت رو گرفت و کشوند بغل خودت
و دلش رو مالید
ایزانا : خوب استراحت کن چون باید بریم برای تمرین
ا.ت : باشه * کمی سرخ شده و لحن آروم
دو ساعت بعد
ایزانا :خب دیگه رسیدیم
ا.ت و ایزانا به صحنه تمیرین رفتن
هنوز هیچ کسی نیومده بود
برای همین رفتن داخل اتاق استراحت تا بقیه بیان
ا.ت : ایزانا دوست دختر چی شد *سرد
ایزانا یک نگاهی به ا.ت کرد و گفت
ایزانا : ولش کردم چون ازش خوشم نمیومد
ا.ت : اره جون خودت
ایزانا : تا بقیه بیان ملکه میای بغلم
ا.ت : باشه
ا.ت رفت بغل ایزانا و ایزانا رو بغل کرد
~♡~°~♡~°~♡~°~♡~°~♡~°~♡~°
- ۱.۸k
- ۱۹ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط