black flower(p,79)

black flower(p,79)

می ذاشت دیگه داشت حال جونگ کوک رو بهم میزد و اشتهاش رو کور میکرد.

پدر همیشه خشکش با یه لبخند محو نگاهشون می کرد و مادرش برای شیومین پشت چشم نازک کرده بود.

ویو جونگکوک

اوف عالیه .🧠
چه ترکیب بی نظیری!🧠

آقای جئون چاپ استیکاش رو کنار کاسه ی خالی برنجش گذاشت و با اون فنجون کوچیک سفالی از شراب داغش نوشید و از سر رضایت هومی کشید.

جونگ کوک نمی تونست پدر و مادرش رو درک کنه.

با وجود ساختمون های لوکسشون تو سئول ، توی خونه ی اجدادیشون زندگی می‌کردند که مثل چوسان قدیم بود....
هنوز هانبوک می پوشیدند و سبک زندگی جد اشراف زاده شون رو دنبال می کردند...

آقای جئون به شیومین اشاره کرد و یه فنجون شراب هم برای اون ریخت و لب زد

پ/ج: من و آقای کیم تصمیم گرفتیم کریسمس نامزدیتون رو اعلام کنیم و به همه اطلاع بدیم .

جونگ کوک قاشقش رو محکم توی دستش فشار میداد و سعی می کرد خشمش رو مقابل پدرش خاموش کنه .

خانم جئون که مثل پسرش از عصبانیت گوش هاش سرخ شده بود. اخم کرد.

م/ج: ازدواج و ادقام دو کمپانی؟ چرا من بی اطلاعم؟

مادرش با لحن تندی از همسرش سوال کرد.
دیدگاه ها (۹)

black flower(p,80)

black flower(p,81)

black flower(p,78)

black flower(p,77)

black flower(p,238)

black flower(p,243)

black flower(p,317)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط