فیک عوضی قلدر (p1)
ات ؛ مث همیشه دبیر داشت درس میداد هیچوقت حوصله گوش دادن به حرفاشونو نداشتم یا سر کلاس میخوابیدم یا با هیونجین حرف میزدم بعد از اینکه کلاس تموم شد رفتیم توی حیاط
خب من کیم ات هستم ۱۸ سالمه یه دوست صمیمی به اسم پارک مین جه دارم
پدرم یکی از بزرگترین سرمایه گذارای کره هست
مدرسمون یه مدرسه خصوصیه یه مدرسه همه چی تموم سال ها پیش توسط خارجی ها ساخته شد بود و در واقع یکی از بهترین و گرون ترین مدرسه های کره بود ( خوابگاه اختصاصی ، سلف سرویس ، باشگاه ، استخر ، کلاس های مجهز ، زمین بازی ، کتابخونه ، سالن تمرین ، و.... )
عموم یکی از سرمایه گذارای این مدرسه بود و منو پسر عموم هیونجین هم به واسطه عموم اینجا درس میخوندیم منو هیونجین از بچگی باهم بودیم در واقع اون دوس پسرمم بود اون بدترین و شر ترین پسر مدرسه بود هیچکس جلو دارش نبود اون قلدره مدرسه بود درسخونا و زرنگا رو اذیت میکرد سر به سرشون میزاشت هر روز یه بلایی سرشون میاورد بعضیاشون اینقدر ازش میترسیدن که نوکریشو میکردن این اوضاع همینطور ادامه داشت تا اینکه یه روز .....
تا اینکه یه روز اون وارد مدرسه شد...
ات ؛ بیشتر دانش اموزای این مدرسه تو خوابگاه میموندن منو مین جه و هیونجین هم همینطور ، اون روز روز تعطیلی بود و منو هیونجین رفته بودیم خرید ساعت 6 بود که کارمون تموم شد برگشتیم مدرسه وارد حیاط شدیم هیونجین میخواست ماشینو پارک کنه که....
ویو جیمین ؛ وارد حیاط مدرسه شدم رفتم سمت پارکینگ و ماشینمو پارک کردم از ماشین پیاده شدم که ...
جینو : هییی تو کی هستی ؟
جیمین : من ؟ تازه واردم چطور؟
جینو : هر کی که هستی ماشینتو از اینجا بردار اینجا جا پارک هیونجینه
جیمین : ولی من زودتر پارک کردم
هیونجین ؛ از ماشین پیاده شدمو رفتم سمتش
هیونجین : هییی زود باش ماشین قراضتو از اینجا بردار
جیمین : بر ندارم چی میشه ؟؟
هیونجین : هیی عوضی تو میدونی من کی ام
جیمین : لابد پسر وزیری ، برام مهم نیس
هیونجین ؛ رفتم جلو با مشت بزنم توی صورتش که جا خالی داد و زد تو صورتم
ات ؛ این پسره کیه ؟ جذابه ولی خیلی مغروره ازش خوشم نمیاد یهو زد تو صورت هیونجین که از ماشین پیاده شدم رفتم پیشش بچه ها اومدن تا اونا و جدا کنن که یهو مدیر اومد و اونا رو برد توی دفترش
اتاق مدیر ::::
مدیر : کدومتون دعوا رو شروع کرد ؟
هیونجین : اول اون
جیمین : ....
مدیر : چرا دعوا کردید ؟
هیونجین : اون جای من پارک کرده بود
جیمین : جا پارک مال باباته
هیونجین : اره نصف این مدرسه با پول بابای من اداره میشه
مدیر : لابد حقوق منم تو میده ارهه ( عصبانی )
هیونجین : نه اقا ، ببخشید
مدیر : کتک کاری و دعوا اونم توی مدرسه من ، اینجا فقط یه نفر میتونه کتک کاری کنی کنه اونم منم شیرفهم شد ، حالا مث دوتا مرد دست بدید
جیمین و هیونجین دست دادن
مدیر : تو باید پارک جیمین باشی
جیمین : بله درسته
مدیر : هیونجین تو میتونی بری
مدیر : خب پارک ورود خوبی نداشتی ازت توقع نداشتم
جیمین : متاسفم قربان دیگه تکرار نمیشه
مدیر : امیدوارم ، تو یکی از بهترین دانش اموزایی بودی که دیدم
مدیر : به هر حال ورودت به مدرسه رو تبریک میگم و برات ارزوی موفقیت دارم
جیمین : ممنونم قربان
مدیر : از معاون کلید اتاقت و برنامتو بگیر
جیمین : حتما
....
پارت اوله شرط نمیزارم ولی بلایکید
راستی شروعش چطوره؟
خب من کیم ات هستم ۱۸ سالمه یه دوست صمیمی به اسم پارک مین جه دارم
پدرم یکی از بزرگترین سرمایه گذارای کره هست
مدرسمون یه مدرسه خصوصیه یه مدرسه همه چی تموم سال ها پیش توسط خارجی ها ساخته شد بود و در واقع یکی از بهترین و گرون ترین مدرسه های کره بود ( خوابگاه اختصاصی ، سلف سرویس ، باشگاه ، استخر ، کلاس های مجهز ، زمین بازی ، کتابخونه ، سالن تمرین ، و.... )
عموم یکی از سرمایه گذارای این مدرسه بود و منو پسر عموم هیونجین هم به واسطه عموم اینجا درس میخوندیم منو هیونجین از بچگی باهم بودیم در واقع اون دوس پسرمم بود اون بدترین و شر ترین پسر مدرسه بود هیچکس جلو دارش نبود اون قلدره مدرسه بود درسخونا و زرنگا رو اذیت میکرد سر به سرشون میزاشت هر روز یه بلایی سرشون میاورد بعضیاشون اینقدر ازش میترسیدن که نوکریشو میکردن این اوضاع همینطور ادامه داشت تا اینکه یه روز .....
تا اینکه یه روز اون وارد مدرسه شد...
ات ؛ بیشتر دانش اموزای این مدرسه تو خوابگاه میموندن منو مین جه و هیونجین هم همینطور ، اون روز روز تعطیلی بود و منو هیونجین رفته بودیم خرید ساعت 6 بود که کارمون تموم شد برگشتیم مدرسه وارد حیاط شدیم هیونجین میخواست ماشینو پارک کنه که....
ویو جیمین ؛ وارد حیاط مدرسه شدم رفتم سمت پارکینگ و ماشینمو پارک کردم از ماشین پیاده شدم که ...
جینو : هییی تو کی هستی ؟
جیمین : من ؟ تازه واردم چطور؟
جینو : هر کی که هستی ماشینتو از اینجا بردار اینجا جا پارک هیونجینه
جیمین : ولی من زودتر پارک کردم
هیونجین ؛ از ماشین پیاده شدمو رفتم سمتش
هیونجین : هییی زود باش ماشین قراضتو از اینجا بردار
جیمین : بر ندارم چی میشه ؟؟
هیونجین : هیی عوضی تو میدونی من کی ام
جیمین : لابد پسر وزیری ، برام مهم نیس
هیونجین ؛ رفتم جلو با مشت بزنم توی صورتش که جا خالی داد و زد تو صورتم
ات ؛ این پسره کیه ؟ جذابه ولی خیلی مغروره ازش خوشم نمیاد یهو زد تو صورت هیونجین که از ماشین پیاده شدم رفتم پیشش بچه ها اومدن تا اونا و جدا کنن که یهو مدیر اومد و اونا رو برد توی دفترش
اتاق مدیر ::::
مدیر : کدومتون دعوا رو شروع کرد ؟
هیونجین : اول اون
جیمین : ....
مدیر : چرا دعوا کردید ؟
هیونجین : اون جای من پارک کرده بود
جیمین : جا پارک مال باباته
هیونجین : اره نصف این مدرسه با پول بابای من اداره میشه
مدیر : لابد حقوق منم تو میده ارهه ( عصبانی )
هیونجین : نه اقا ، ببخشید
مدیر : کتک کاری و دعوا اونم توی مدرسه من ، اینجا فقط یه نفر میتونه کتک کاری کنی کنه اونم منم شیرفهم شد ، حالا مث دوتا مرد دست بدید
جیمین و هیونجین دست دادن
مدیر : تو باید پارک جیمین باشی
جیمین : بله درسته
مدیر : هیونجین تو میتونی بری
مدیر : خب پارک ورود خوبی نداشتی ازت توقع نداشتم
جیمین : متاسفم قربان دیگه تکرار نمیشه
مدیر : امیدوارم ، تو یکی از بهترین دانش اموزایی بودی که دیدم
مدیر : به هر حال ورودت به مدرسه رو تبریک میگم و برات ارزوی موفقیت دارم
جیمین : ممنونم قربان
مدیر : از معاون کلید اتاقت و برنامتو بگیر
جیمین : حتما
....
پارت اوله شرط نمیزارم ولی بلایکید
راستی شروعش چطوره؟
۱۵۰.۸k
۰۴ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.