عشق عوضی

عشق عوضی
Part6
لوهان نزاشت امبر حرفشو کامل بزنه سریع دست شیو و تاعو رو کشید و اونا رو برد توی خوابگاه امبر با قیافه ی بهت زده پشت در بود "توی خوابگاه"لوهان :هییی پسرا تا این وقت شب کجا بودین؟صدای سهون از توی حال اومد:تنهایی رفته بودن کارای خوب خوب بکنن من میدونم. شیو با پاش یه لگد به کما سهون زد که باعث شد سهون از روی مبل بیوفته روی زمین سهون: رفته بودن کوه نوردی اشغالا رو جم کنن و به طبیعت کشو کمک کنن و مستر شیو این بار دومه که اشتباه کردییی منحرررف شیو حوصله ی بهس با سهون رونداشت واسه همینم رفت توی اتاقش و درو بست روی تختش دراز کشید و اروم اشک ریخت...... #lovefick
دیدگاه ها (۶)

عشق عوضی Part7 صبح با تکونای سهون از خواب بیدار شد. سهون:یاا...

عشق عوضی Part8 شیو تازه رسیده بود به پایین پله ها که سریع بر...

عشق عوضی Part5وقتی رفتن خوابگاه توی طبقه ی دوم (کمپانی هایه ...

عشق عوضی Part4وسریع حرکت کرد تاعو:کجا شیو:میخوام با عشقم برم...

black flower(p,263)

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط