دستش را که گرفتم انگار تمام وجودش یخ زده بود

دستَش را که گرفتم اِنگار تمام وجودش یَخ زده بود.،
نمیدانَم چرا اَما انگار مُرده بود

شایَد هَم او یکروز کسی را دوست داشت که دیگر بَعد او کسی حتی لَمسش نکرده بود.
#آرمان_تمسکنی
دیدگاه ها (۱)

یک فنجان چای سردیک سیگار روی لبیک ساعت روی پیشانی دیواریک قط...

هنوز هم یاد تو می افتموقتی در خیابان کسی شبیه تو میخنددیا کس...

ما هر کداممان کسی را داریم که در خلوتمان به او فکر میکنیم.،و...

گاهی دنیا قد آغوش کسی که دوستش داری کوچک میشودو دلت به انداز...

سلام بچه ها .خوبید.منم نورا همون کیوتکی ها ،بعد از اینکه ۸۰۰...

اگه خوناشام بشه

موسیقی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط