اسم عشق خوب یا بد
اسم عشق خوب یا بد
پارت ۴۳
[ویو آنالی]
جونگ کوک: عروسکم کجا ؟
برگشتم نگاهش کردم
آنالی: اتاق....باید زخم ها دوباره زد عفونی کنم
بلند شد گفت
جونگ کوک: خودم کمکت می کنم
جلو افتاد دنبالش رفتم... وارد اتاق شدیم روی تخت نشستم
کرم برداشت اومد کنارم نشست
پیراهن روی کراپم در آوردم..... آروم خیلی با دقت کرم میزد ..یکم می سوخت
جونگ کوک: هامین دوست داری ؟
آنالی: خیلی بچه بامزه ای..کیوته و موادب..دوست داشتنی
جونگ کوک: کجاش موادب رفتارش ندیدی
آنالی: خب با من که خیلی موادب بود ...
کرم کنار گذاشت.....بهم نگاه کرد
جونگ کوک: اون بچه خیلی خیلی تندی.. نمیشه باهاش بحث کرد...و اینکه پرنسس منی....
خودش روی تخت دراز کرد ... انگار خسته بود
آنالی: مامان هامین مرده ؟
جونگ کوک: آره...وقتی هامین یک سالش بود فوت شد
دستم گرفت و کشیدم داخل بغلش.....روی شکمش درازم کرد سرم دقیقا
روی سینه اش بود
جونگ کوک: زیاد فکر نکن بیشتر صحبت کن.... عروسکم
نفس عمیقی کشیدم...سرم یکم بلند کردم
آنالی: فکر کردن ،دوست دارم...
جونگ کوک: من چی ؟
آنالی: تو هم دوست دارم
جونگ کوک: عروسک خوشگلم...خوب بلدی دلبری
پارت ۴۳
[ویو آنالی]
جونگ کوک: عروسکم کجا ؟
برگشتم نگاهش کردم
آنالی: اتاق....باید زخم ها دوباره زد عفونی کنم
بلند شد گفت
جونگ کوک: خودم کمکت می کنم
جلو افتاد دنبالش رفتم... وارد اتاق شدیم روی تخت نشستم
کرم برداشت اومد کنارم نشست
پیراهن روی کراپم در آوردم..... آروم خیلی با دقت کرم میزد ..یکم می سوخت
جونگ کوک: هامین دوست داری ؟
آنالی: خیلی بچه بامزه ای..کیوته و موادب..دوست داشتنی
جونگ کوک: کجاش موادب رفتارش ندیدی
آنالی: خب با من که خیلی موادب بود ...
کرم کنار گذاشت.....بهم نگاه کرد
جونگ کوک: اون بچه خیلی خیلی تندی.. نمیشه باهاش بحث کرد...و اینکه پرنسس منی....
خودش روی تخت دراز کرد ... انگار خسته بود
آنالی: مامان هامین مرده ؟
جونگ کوک: آره...وقتی هامین یک سالش بود فوت شد
دستم گرفت و کشیدم داخل بغلش.....روی شکمش درازم کرد سرم دقیقا
روی سینه اش بود
جونگ کوک: زیاد فکر نکن بیشتر صحبت کن.... عروسکم
نفس عمیقی کشیدم...سرم یکم بلند کردم
آنالی: فکر کردن ،دوست دارم...
جونگ کوک: من چی ؟
آنالی: تو هم دوست دارم
جونگ کوک: عروسک خوشگلم...خوب بلدی دلبری
- ۱۶.۸k
- ۰۸ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط