زندگی رویاییپارت
زندگی رویایی:پارت ۵۴
+اوپا تمومش کن بابا بر اثر تصادف مُرد
~ا.ت..خوشکلم..ببین بیا تموم کنیم بحث رو
+موفقم بات
+اوپا..میخوام برم بیرون
~چقدر میخای
+اوپاااا هرچقدر ریختی
گوشیش رو از میز برداشت و شروع کرد به واریز کردن به حسابم
بلند شدم و بوسیدمش و رفتم بیرون از اتاقش
فلیکس تو راه رو بود خواستم از کنارش رد شم که
¿ا.ت
+ب.له
¿باهات کاری ندارم فقط بیا یه دقه حرف بزنیم
+ر..راجب چ..چی
¿ا.ت آروم باش بیا اینجا بشینیم
سرم رو تکون دادم آروم و رفت رو مبل نشست که من با کمی فاصله ازش نشستم
+چی میخوای بگی
¿بیا گذشته رو فراموش کنیم..هرچی که شد حتی قضیه سه سال پیش ...راستش من دوست داشتم
+ من نمیتونم دوست داشته باشم(اسپویل)
¿میدونم بزار حرف رو کامل کنیم (لبخند)
سرم رو آروم تکون دادم که شروع کرد
¿هست سه سال پیش که تو پارتی که رفتیم بار من اینجا خیلیی دوست داشتم..ببین دارم میگم داشتم
+آلان.. که ...دیگه.. نداری(تردید)
¿معلومه که ندارم الان من دوس دختر دارم تو استرالیا
+پس اون دخترا رو چرا فرستادی قصدت چی بود
¿من.. چی میگی من که اینکارو نکردم..
+کوک همه چی رو تعریف کرد گف که تو دوتا دختر هرزه که نه ج*ده فرستادی پارتی که مال دانشگاه ما بود
¿اهاا این کار من نبود کار یکی از بچه ها بود
+کدوم بچه ها؟؟من رو اینجا چی میبینی ؟؟من ا.ت ۵ ساله نیستم من الان ۲۰سالمه
یهویی فلیکس قهقه زد ...تعجب کردم چشه این؟؟؟
لپم رو کشید که باعث شد ازش فاصله بگیرم
¿ ا.ت کار هیونه...فک کرد من هنوز دوست دارم ولی خبر نداره
+ایششش هیونجین گاوو...
¿راستی اگه چیزی نداری و وقتت خالیه پایه ای بریم بیرون با بچه ها
+هنوو باهاشونی
¿اره میخوای بعد ۴ سال ببینمشون
+معلومه بهشون بگو بیان
+کافه
¿کافه
خندیدم از این همزمان گفتنامون
؟...
+اوپا تمومش کن بابا بر اثر تصادف مُرد
~ا.ت..خوشکلم..ببین بیا تموم کنیم بحث رو
+موفقم بات
+اوپا..میخوام برم بیرون
~چقدر میخای
+اوپاااا هرچقدر ریختی
گوشیش رو از میز برداشت و شروع کرد به واریز کردن به حسابم
بلند شدم و بوسیدمش و رفتم بیرون از اتاقش
فلیکس تو راه رو بود خواستم از کنارش رد شم که
¿ا.ت
+ب.له
¿باهات کاری ندارم فقط بیا یه دقه حرف بزنیم
+ر..راجب چ..چی
¿ا.ت آروم باش بیا اینجا بشینیم
سرم رو تکون دادم آروم و رفت رو مبل نشست که من با کمی فاصله ازش نشستم
+چی میخوای بگی
¿بیا گذشته رو فراموش کنیم..هرچی که شد حتی قضیه سه سال پیش ...راستش من دوست داشتم
+ من نمیتونم دوست داشته باشم(اسپویل)
¿میدونم بزار حرف رو کامل کنیم (لبخند)
سرم رو آروم تکون دادم که شروع کرد
¿هست سه سال پیش که تو پارتی که رفتیم بار من اینجا خیلیی دوست داشتم..ببین دارم میگم داشتم
+آلان.. که ...دیگه.. نداری(تردید)
¿معلومه که ندارم الان من دوس دختر دارم تو استرالیا
+پس اون دخترا رو چرا فرستادی قصدت چی بود
¿من.. چی میگی من که اینکارو نکردم..
+کوک همه چی رو تعریف کرد گف که تو دوتا دختر هرزه که نه ج*ده فرستادی پارتی که مال دانشگاه ما بود
¿اهاا این کار من نبود کار یکی از بچه ها بود
+کدوم بچه ها؟؟من رو اینجا چی میبینی ؟؟من ا.ت ۵ ساله نیستم من الان ۲۰سالمه
یهویی فلیکس قهقه زد ...تعجب کردم چشه این؟؟؟
لپم رو کشید که باعث شد ازش فاصله بگیرم
¿ ا.ت کار هیونه...فک کرد من هنوز دوست دارم ولی خبر نداره
+ایششش هیونجین گاوو...
¿راستی اگه چیزی نداری و وقتت خالیه پایه ای بریم بیرون با بچه ها
+هنوو باهاشونی
¿اره میخوای بعد ۴ سال ببینمشون
+معلومه بهشون بگو بیان
+کافه
¿کافه
خندیدم از این همزمان گفتنامون
؟...
- ۵.۶k
- ۲۰ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط