پارت

#پارت58
شیطونکِ بابا🥺💜

+ ایول ایول ، پایه اتمممم

جوری باید بزنمش زمین که نفهمه از کجا خورده!!
اگه اون از من خوشش میاد چرا از این موضوع سواستفاده نکنم؟؟

باید کم کم بهش نزدیک شم و سعی کنم از رمز و راز زندگیش باخبر بشم ، صد در صد با این همه مال و ثروت رقیب و دشمنای خاص خودشو داره....

چند روز بعد

بالاخره بعد از لحظه شماری های فراوان ، آخر هفته رسیده بود و کلی استرس داشتم

یک هفته ای بود که خونه کیانا اینا بودم و تصمیم داشتم فردا به خونه برگردم ، البته اگه ماموریتمون به خوبی انجام شه

کیانا‌ برای جشن بهم یه پیراهن عروسکی‌ زرشکی داده بود که یقه اش دکلته بود ،

قد لباس تا روی رون پام بود و خیلی خیلی کوتاه بود

اما برای دلبری کردن از افراز مجبور بودم نگاهای چندش بقیه رو تحمل کنم و بپوشمش ،

موهامم فر کرده بودم و خیلی‌ ناز شده بودم درکل

یه آرایش کیوتم کیانا برام انجام داده بود که خیلی به صورتم میومد ، از همه بیشتر رژ لب زرشکیمو دوس داشتم که بسیار تو چشم بود

کیاناهم یه پیراهن‌ ماکسی مشکی پوشیده بود و موهاشو شلاقی اتو کرده بود و درحال آرایش بود

نگاهی به ساعتم انداختم و گفتم:

_ زود باش دیگه دیر شد ،‌ راستی کیانا به نظرت با دیدنم چه واکنشی نشون میده؟؟

کیانا همونطور که خط چشم میکشید گفت:

+ فک‌ کنم یبار دیگه بک.....

پریدم وسط حرفش و گفتم:

_ ده بار گفتم از این شوخیای بی مزه نکن

+ ببخشید غلط کردم ، منظورم اینه که یه لقمه چپت میکنه ، آخه خیلی خوردنی شدی لنتی

_ خوبه ، اینکه نتونه در مقابلم مقاومت کنه یه برگ برندس برای من

+ اره ولی مراقب باش زیاده روی نکنی

_ نه حواسم هس
دیدگاه ها (۱)

#پارت59شیطونکِ بابا🥺💜آرایش کیانا که تموم شد ، یه جوراب شلوار...

#پارت60شیطونکِ بابا🥺💜+ آقای محترم‌ به وجنات ما میخوره که درو...

خیلیاتون گفتید فوشش بدیم بیاید بالا و فوش کشش کنید 😂😈✨

ای جانم چال لپاشو🥺✨🎶#شخصیت_غنچه

پست اولمه حمایت کنید ❤️

‌ سؤال: توی این سفر، چه لحظه‌ای بیشتر از همه با خودت گفتی: "...

سلامممهمینطور که اینو میخونین،احتمالا فهمیدین من دیگه تو ویس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط