من امشب پشت پنجرهام شمع روشن میکنم به امید رسیدن روزهای

من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم به امید رسیدن روزهای خوب، به امید فروپاشی این تاریکی، به امید آزادی و حالِ خوبِ تمام آدم‌ها و به امید طلوع آفتاب خوشبختی...
من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم، به یاد انسان‌های خوبی که برای رسیدن به آزادی، از جهان رفتند و برای انسان‌های خوبی که به شوق رسیدن روزهای خوب در جهان مانده‌اند...
من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم و دعا می‌کنم تا رسیدن پادزهر این درد، قوی باشیم و حواسمان به هم باشد.
من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم و پابه‌پای "بنان" می‌خوانم؛

ای ایران ای مرز پر گهر، ای خاکت سرچشمه‌ی هنر
دور از تو اندیشه‌ی بدان، پاینده مانی و جاودان...
من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم، فریاد می‌زنم، آواز می‌خوانم ...
دیدگاه ها (۰)

دستانم رامیتوانی ببندیپاهایم رامیتوانی ببندیدهانم را میتوانی...

ما که جوانی نکردیم!یعنی وقت و حوصله اش را نداشتیم.ما سرمان ش...

دلم تنگ شده برای دمی آسوده نشستن و چشم به ناکجای افق دوختن و...

آماده باش برای آزادیآماده باش برای شکوفاییآماده باش برای آبا...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

خاطراتم را که مرور‌ می کنم همیشه یک‌ نکته آزارم می دهد ...در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط