استاد کیمفصل

استاد کیم(فصل ۲ )
پارت ۷۸

تهیونگ : خب خوش اومدین
کانگ دا : تهیونگ حرف بزن دیگه چرا گفتی بیام اینجا
تهیونگ: خوب با همسرت آشنا شو چو یوری همسر کانگ دا و چو کانگ دا همسرش یوری
یوری : میفهمی چی میگی
تهیونگ قرداد ازدواجی که امضاء شده بود رو دست کانگ دا داد و ازدواج اون دو نفر سبت شده بود
تهیونگ : شما امروز ازدواج کردین اونم با رضایت خودتون خوشبخت بشین
مچ دست مینو را گرفت و سمته موتور قدم برداشت مینو شوکه گفت
مینو: تهیونگ تو چیکار کردی
تهیونگ ایستاد و روبه کانگ دا کرد
تهیونگ : این یه هشدار بود برایه اینکه از من و خانوادم دروشی من مثل تو نیستم که کامیون ها رو آتیش بزنم یا به پلیس مثل بزدل تماس بگیرم تو ترسویی کانگ دا
تهیونگ سوار موتو شد و کلا ایمنی اش رو سرش گذاشت
و مینو هم همین کار کرد و سوار شد سانیی نگذشت که راهی شد ....
در هوای زیبایی با موتور سواری از اون هوا لذت می‌برد
مینو با صدا بلند داد زد
مینو : این کارت که باهاش کردی خیلی خفن بود
تهیونگ : واقعا ؟
مینو : آره چجورم
تهیونگ : پس یه بوس بهم بدهکاری
مینو : هی‌ تو اونجا سرم داد زدی
تهیونگ : خب چرا عصبانیم کردی
مینو : نه تو به کانگ دا گفت همسرت گفتی
تهیونگ : مینو ساکت شو راجبه اون حرف میزنیم
مینو دیگه هیچ حرفی نزد تا اینکه به مقصد خودشون رسیدن از موتو پیاده شدن و تهیونگ سمته جلو حرکت کرد باغ قشنگی بود مینو با چشم هایش اونجا رو آنالیز میکرد تا اینکه تهیونگ ایستاد و مینو که پشته سرش راهی بود یهویی خورد به تهیونگ و با عصبانیت غرغر گفت
مینو : هی‌....... دماغم زخمی شد
تهیونگ : تقصیره خودته
مینو با اخم رفت جلو تهیونگ و چشم اش خورد به چادری که با شمع تزئین شده بود
مینو : اییییگوووووووو تهیونگ اینو چه قشنگه خدا یا امشب غش میکنم این خیلی موشگله
تهیونگ : منظورت خوشگله
مینو با اخم گفت
مینو : هی‌ مگه میدونی وقتی ذوق میکنم حرفارو اشتباه میگم هالا هرچی باید ازش لذت ببریم
سمته چادر مثل بچه ها رفت و توش نشست
اسلاید دو
ورجه وورجه میکرد و از اون چادر لذت می‌برد تهیونگ کنار اش نشست و با خنده گفت
تهیونگ : خانم کوچولوم انگار خیلی از این چادر رو خوشش اومده بود
مینو با حالت کیوتی لب های را غنچه ای کرد و گفت
مینو : چه اشکالی داره خوب
تهیونگ : میدونی خانم کوچولوم من خیلی بچه دوست دارم
مینو آب دهن اش را قورت داد و گفت
مینو : چه ... خوب ... همه بچه .. دوست دارن

@Yonjin953
دیدگاه ها (۱)

استاد کیم (فصل ۲ )پارت ۷۹مینو : چه ... خوب ... همه بچه .. دو...

استاد کیم (فصل۲)پارت ۸۰صبح وقتی مینو بیدار شد روبه تهیونگ کر...

استاد کیم (فصل ۲)پارت ۷۷تهیونگ دو جعبه ای از جیب کت اش برداش...

استاد کیم(فصل ۲ )پارت ۷۶مینو : اوهمم تهیونگ : دلم می‌خواست ب...

پارت : ۱۸

black flower(p,229)

پارت : ۱۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط