دل که بگیرد

دل که بگـیــــرد ...

مغـز هرچقــدر هـم ...

که فـــرمان دهد ...

تا دل رضـــایتــــــ نـدهد ...

هیــچ چـیــز ...

درست نــمیشود که نـمیشود ...

نــه دستیـ حرکتـ مـیکند ...

و نـــه کاری از پیـــش میرود ...

دلـت که پا بـــه پایت باشد ...

مغــز که مغـز است ...

خـــــدا هــــم ...

بـرای خـوب شدن حالــت ...

پا در میـانی میکـنـــد ...
دیدگاه ها (۲۱)

یه آرزو هایی در زندگـی هسـت ...که بایــد ازآنهــا گذشـــت .....

ایـن روزا مـیـگـذره ...بـا تـمـوم خـوبـی هـا و بـدی هـاش..مـ...

من شبیه کوهم امّا از وسط تا خورده ام ...تو تصوّر می کنی چوب...

حال آدم که دست خودش نیست...عکسی می بیند ...ترانه ای می شنود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط